وب گردی

چگونه مطمئن شوید که فرزندتان یک اعجوبه است؟

اگر نگران نمرات بی انگیزه فرزندتان در آزمون یا عملکرد ورزشی هستید، آدام گرانت روانشناس خبر خوبی دارد: “موفقیت کمتر به استعداد طبیعی مربوط می شود و بیشتر به پرورش “پتانسیل پنهان” او مربوط می شود.

تحقیقات آدام گرانت حقایق شگفت انگیزی را در مورد فرزندپروری در هر سنی و اینکه چرا والدین در بدترین موقعیت برای شناسایی استعدادهای بالقوه قرار دارند، آشکار کرده است. گرانت می گوید، اگر فرزند شما ون گوگ بعدی باشد، به هر حال در بدترین موقعیت برای تشخیص او هستید. او می افزاید: «شما فاقد استقلال و عینیت لازم برای قضاوت دقیق هستید.» دلایل این امر دو چیز است: یا هر یک از والدین در تلاش برای احیای پتانسیل پنهان درک شده خود، بیش از حد با فرزندان خود همذات پنداری می کنند و می خواهند فرزندانشان رویاهای خود را برای آنها زندگی کنید، یا انتظارات آنها از فرزندانشان بسیار بالاست. می تواند اثرات مخربی داشته باشد.

گرانت می‌گوید: «من فکر می‌کردم که کودکان اعجوبه، بهترین ورزشکاران، با استعدادترین موسیقی‌دان‌ها و باهوش‌ترین دانش‌آموزان کسانی بودند که استعداد ادامه دادن برای دستیابی به دستاوردهای بزرگ‌تر در آینده را داشتند. با این حال، زمانی که تحقیقاتش دقیقاً خلاف باور او را نشان داد، کاملاً شگفت زده شد. او می‌گوید: «بسیاری از افرادی هستند که دیر شکوفا شده‌اند، یا افرادی هستند که به نظر می‌رسد در یک کار یا مهارت بدون استعداد طبیعی دست و پنجه نرم می‌کنند، اما با داشتن فرصت و انگیزه مناسب، به انجام آن ادامه می‌دهند، بیش از انتظاراتی که از خود و انتظاراتشان دارند. دیگران.”

تحقیقات گرانت مبتنی بر تحقیقاتی است که در دهه ۱۹۸۰ بر روی ۱۲۰ شناگر المپیکی، عصب شناس، پیانیست کنسرت و سایر دستاوردهایی که پتانسیل فوق العاده آنها به ندرت توسط معلمان و مربیان اولیه آنها شناسایی شده بود، انجام شد.

زمانی که بعداً شکوفا شدند، به این دلیل نبود که توانایی‌های مافوق بشری داشتند، بلکه به این دلیل بود که به کار اهمیت می‌دادند و مایل به انجام آن بودند. گرانت می‌گوید که این واقعاً آغاز کنجکاوی من در مورد پتانسیل پنهان بود.

همچنین این واقعیت وجود دارد که گرانت این را از نزدیک تجربه کرد. او در هفت سال گذشته استاد برتر دانشگاه وارتون بوده و به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکران مدیریت در جهان شناخته می شود.

او اصرار دارد که در کودکی استعداد ذاتی نداشته است. به عنوان یک غواص نوجوان، گرانت با نام مستعار “فرانکنشتاین” شناخته می شود و نمی تواند انگشتان پای خود را لمس کند. به او گفته شد که به کلاس های نویسندگی اصلاحی نیاز دارد و از صحبت در جمع خجالت می کشید. با این وجود، او به تیم شیرجه المپیک جوانان ایالات متحده پیوست، پنج کتاب نوشت و با مخاطبان زیادی صحبت کرد. او می گوید: «من در همه این زمینه ها پتانسیل پنهان داشتم». و اکنون او نسل دیگری دارد که باید از آنها مراقبت کند: فرزندانش که ۱۵، ۱۳ و ۱۰ ساله هستند.

او می افزاید: “بسیاری از شکست ها در کشف پتانسیل های پنهان ناشی از دست کم گرفتن است: وقتی کسی با یک ایده دست و پنجه نرم می کند و فرض می کند “این برای من نیست، من آن استعداد را ندارم، مهارت های لازم برای آن را ندارم.” «در واقع، نادیده گرفتن یک موضوع به جای تلاش برای پرورش چیزی که هنوز در آن عالی نیستیم، می‌تواند عواقب ناگواری داشته باشد. ما خودمان و اطرافیانمان را محدود می کنیم.»

گرانت می گوید، اگر فرزند شما ون گوگ بعدی باشد، به هر حال در بدترین موقعیت برای تشخیص او هستید. او می افزاید: «شما فاقد استقلال و عینیت لازم برای قضاوت دقیق هستید.» دلایل این امر دو چیز است: یا هر یک از والدین در تلاش برای احیای پتانسیل پنهان درک شده خود، بیش از حد با فرزندان خود همذات پنداری می کنند و می خواهند فرزندانشان رویاهای خود را برای آنها زندگی کنید، یا انتظارات آنها از فرزندانشان بسیار بالاست. می تواند اثرات مخربی داشته باشد.

گرانت به تحقیقات دکتر توماس کوران از دانشکده اقتصاد لندن اشاره می‌کند که نشان می‌دهد کمال‌گرایی در کودکان در دهه‌های اخیر افزایش یافته است و معمولاً ناشی از «انتظارات غیرمنطقی والدین از فرزندانشان و همچنین انتقاد شدید از کودکان» است. رعایت نکن.” آنها با خواسته های والدین نیستند. این بدان معناست که با گذشت زمان آنها فرزندان خود را به دلیل اشتباهات و شکست مورد ضرب و شتم و سرزنش قرار می دهند، حتی اگر این اشتباهات بخش اساسی هر فرآیند یادگیری باشد.

بهترین کاری که یک والدین می توانند برای کشف پتانسیل های پنهان انجام دهند این است که فرزندشان را با معلم یا مربی ای مرتبط کنند که به توانایی های بالقوه آنها اعتقاد دارد، به موفقیت و رفاه فرد اهمیت می دهد و به موفقیت و رفاه او معتقد است و احساس نمی کند که والدین در آنجا هستند. او را یا کسی که احساس نمی‌کند والدینی درگیر توهم هستند، دستکاری و کنترل می‌کنند.

گرانت فکر می کند که موفقیت اولیه چندان مفید نیست. توانایی نواختن یک سونات پیانوی موتزارت یا به خاطر سپردن تکه‌های اطلاعات قبل از آزمون ممکن است در موقعیت‌های خاص کمک کند، اما زمانی که زمان آن فرا می‌رسد که چگونه با دانش درگیر شوید و بینش‌های جدید را کشف کنید، این بچه‌ها کمتر احتمال دارد که ایده‌ها را در آنها تغییر دهند. هیچ ایده ای از خود ندارند بعلاوه، گرانت می‌گوید، بعید است که کودکی که زودتر برتری را تجربه کند، انعطاف‌پذیری زیادی از خود نشان دهد. او می‌گوید: «شکست وقتی که تجربه آن را نداشته باشید خیلی بیشتر به شما آسیب می‌زند.

به جای نگرانی در مورد چگونگی و زمان نشانه های موفقیت فرزندتان، دو چیز مهم تر است: ثبات، که گرانت آن را “مهارت اصلی” در میان تأثیرگذارترین افرادی که با آنها کار کرده است، و برابری. اصل این که در هر مجموعه ای سیستم چندین مسیر برای رسیدن به یک هدف دارد. او می گوید: «شاید تنها کاری که برای موفقیت باید انجام دهید این باشد که راه های متعددی برای موفقیت باز کنید.

آدام گرانت در مورد پنج قانون خود برای موفقیت (در هر سنی) به موارد زیر اشاره می کند:

۱- مانند یک دانشمند فکر کنید
برخلاف یک واعظ، دادستان یا سیاستمدار. بسیاری از مردم زمان زیادی را صرف فکر کردن مانند واعظان می کنند که در آن نظرات خود را موعظه می کنند. مانند یک دادستان که به شخص دیگری حمله می کند یا مانند یک سیاستمدار که فقط به افرادی گوش می دهد که قبلاً با آنها موافق هستند. خطر همه این طرز فکرها این است که شما را از یادگیری باز می دارند. در این صورت فکر می کنید حق با شماست و دیگران اشتباه می کنند.

او می گوید: «فکر کردن مانند یک دانشمند نیازی به خرید میکروسکوپ ندارد. و این بدان معناست که شما می توانید آن را سریعتر تعمیر کنید.”

۲- اسفنج دریایی شوید!
من فکر می کردم اسفنج بودن به معنای جذب اطلاعات و جذب تمام دانشی است که می توانید برای بهتر شدن داشته باشید، اما اسفنج دریایی بودن که وظیفه اصلی آن جذب مواد مغذی و دفع ذرات مضر است بسیار کارآمدتر است. ما باید آن را در دنیای بازخورد، که اغلب به ما می گویند یک هدیه است، اعمال کنیم.

این همان اتفاقی است که برای ملودی هابسون، مدیر عامل استارباکس، رخ داد که از فقر برخاست و به یکی از موفق ترین افراد وال استریت تبدیل شد. در اوایل کارش، او با رگباری از بازخورد مواجه شد که او را بر آن داشت تا مجموعه‌ای از سؤالات را بپرسد: «آیا این شخص سعی دارد کمک کند؟ آیا آنها در کار قابل اعتماد هستند؟ و آیا آنها مرا به اندازه کافی می شناسند تا اطلاعات مفیدی را ارائه دهم؟

۳- بخشنده باشید
از نظر موفقیت، بخشندگان تمایل دارند از گیرندگان بهتر عمل کنند. من در مورد این پدیده در کتابم ببخش و بگیر در سال ۲۰۱۳ نوشتم و توضیح دادم که چگونه مردم انگیزه بیشتری برای خیریه شدن دارند. دریافت با احساس انفعال همراه است. همیشه مربی خود بودن شما را در موقعیتی قرار می دهد که برای راهنمایی به دیگران وابسته باشید. افراد خودخواه بیش از حد معامله گر و جلاد هستند و در نهایت کارما تمایل دارد به آنها برسد. آنها همچنین فرصت های یادگیری را از دست می دهند زیرا فقط به چیزهایی که احساس می کنند منفعت شخصی مستقیم دارند، بله می گویند. در عین حال، بخشش معنای فعال دارد. راهنمایی دیگران به شما یادآوری می کند که چیزی برای ارائه دارید.

۴- سندرم خیانتکار را در آغوش بگیرید!
این برای بسیاری از مردم غیرقابل تصور است، زیرا ما تمایل داریم به سندرم فریبنده آشکار به عنوان یک عامل تضعیف کننده فکر کنیم، اما در واقع نشانه ای از پتانسیل پنهان است: موقعیتی است که مردم شما را بیشتر از خودتان دست کم می گیرند. شما خودتان را دست کم می گیرید. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که افراد مبتلا به این سندرم در نهایت بیشتر از همسالان خود تلاش می‌کنند تا شکاف بین آنچه دیگران فکر می‌کنند توانایی انجام آن را دارند و باورهای خود در مورد توانایی‌هایشان کاهش دهند.

سندرم ایمپوستر زمانی رخ می دهد که با وجود موفقیت هایی که به دست آورده ایم، احساس اضطراب و عدم موفقیت کنیم. این وضعیت اغلب منجر به احساس تقلب یا فریب آشکار در افراد می شود و آنها را به توانایی های خود شک می کند. گرانت می‌گوید: «تعداد افراد بسیار موفقی که با سندرم ایمپوستر دست و پنجه نرم کرده‌اند هم نامتناسب و هم قابل توجه است. از جمله بازیگر ریس ویترسپون است که دوست من است و در پادکست ReThinking حضور دارد. مان شرکت کرد و اعتراف کرد که در طول فیلمبرداری Walk the Line در سال ۲۰۰۵ با اعضای گروه خود تماس می گرفت و هر روز گریه می کرد زیرا احساس می کرد در حال شکست است.او احساس می کرد که او یک کلاهبردار است و با این حال برای این نقش برنده اسکار شد.

۵- به دنبال پیشرفت باشید نه کمال
گرانت می‌گوید: «پیشرفت از حفظ استانداردهای بالا حاصل می‌شود، نه از بین بردن هرگونه نقص. وقتی نوبت به مجموعه مهارت‌های در حال تکامل ما می‌رسد، جسورتر باشید: برای استفاده و لذت بردن از آن، لازم نیست یک متخصص فوتبال باشید. در مورد یادگیری زبان فرانسه چطور؟ اگر پیشرفت زیاد به نظر می رسد، سفر ذهنی در زمان را امتحان کنید. در نظر بگیرید که گذشته شما چگونه به دستاوردهای فعلی شما می نگرد. اگر می دانستید پنج سال پیش چه کار می کردید، چقدر افتخار می کردید؟

منبع: فرارو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا