وب گردی

عجیب ترین قتل ها با انگیزه های نامحتمل / از قتل های تفاله چای تا جنایات کبوتر

دوم مردادماه سال گذشته ۶ پسر جوان که دوست و فامیل بودند برای تفریح ​​به منطقه چهارباغ شهرستان نهاوند در استان همدان رفتند. هنگام چیدن جوجه کباب با دو پسر عجیب به نام های میلاد و سجاد آشنا شدند و برای مدت کوتاهی با هم قرار گذاشتند.

چشم در چشم آنها باعث شد که سجاد دعوای وحشتناکی را شروع کند و بگوید “چرا چپ و چپ نگاه می کنی”. درگیری که طی آن جوانی ۲۰ ساله به نام مهران با چاقو سجاد کشته شد.

وقتی سجاد از مهلکه فرار کرد، پلیس او را جستجو کرد، اما اثری از او نبود. حتی نزدیکان او گفتند که نمی‌دانند او کجا رفته است و برخی مدعی بودند که او به خارج از کشور فرار کرده است.

تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش پلیس متوجه شد که وی اخیرا با استفاده از کارت بانکی خود اقدام به خرید کرده و به این ترتیب پرینت های وی در یکی از مناطق پایتخت کشف شد. با این سرنخ، ماموران به مخفیگاه او می روند و در یک عملیات ضربتی سجاد را دستگیر می کنند.

سجاد در بازجویی به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و مدعی شد که مهران را فقط به خاطر «چشم چپش» کشته است.

با اعترافات قاتل جوان، پرونده وی برای رسیدگی بیشتر به دادسرای نهاوند ارسال شد.

برای اشکهایت متاسف نیستم

تقریباً ۱۹ ماه از این حادثه گذشته بود و هیچکس انتظار کشف و دستگیری قاتل را نداشت. برخی می گفتند قاتل از کشور فرار کرده است و برخی دیگر معتقد بودند که او در یکی از شهرها مخفی شده و زندگی زیرزمینی داشته است. همه سرنخ های موجود در بن بست بود تا اینکه چند روز پیش یکی از کارت های خودپرداز مقتول فعال شد و همین برای شناسایی و دستگیری وی کافی بود. گفتگو با او را بخوانید.

آیا قبلاً مقتول را می شناختید؟

اصلا. آن روز برای اولین بار او را دیدم.

انگیزه شما از قتل چه بود؟

اگر بگویم بیهوده قتل کردم باورتان می شود؟ هنوز نمی توانم باور کنم که دستانم به طور تصادفی آلوده به جرم شده است. من هر شب برای این گناه کبیره ام دعا می کنم، دعای قضای مقتول را می خوانم و هر شب دعا می کنم که خانواده مقتول مرا ببخشند. می خواهم بدانند که من عمدا جان گرانبهای آنها را نگرفته ام. من خودم عزیزی را از دست داده ام و می دانم که مرگ ناگهانی یکی از عزیزان چقدر برای خانواده و بازماندگانشان سخت و دشوار است، می خواهم بخشیده و بخشیده شوم. خیلی متاسفم و به هیچ وجه عمدی نبود.

از روز حادثه بگویید، چه اتفاقی افتاد که باعث شد دست به جنایت بزنید و جان مقتول را بگیرید؟

برای هیچ و پوچ! آن روز من و دوستم میلاد برای تفریح ​​رفتیم. من اهل شهرستان نهاوند هستم و آن روز به چهارباخ رفتیم. مقتول و دوستانش را آنجا دیدند. حدود ۶ نفر بودند که برای تفریح ​​به این منطقه رفته بودند. احساس کردم از چپ به راست به ما نگاه می کنند، اول به آنها تذکر دادم اما نگاهشان پر نشده بود. رفتارشون طوری بود که حس میکردم با ظاهرشون من و دوستم رو مسخره میکنن! گفتم چرا بد به نظر می‌آیی، اما ادعا می‌کردند که اصلاً به ما نگاه نمی‌کنند و حواسشان جای دیگری است، اما حقیقت را نمی‌گویند. درگیری بین ما بر سر این موضوع بسیار کوچک و پیش پا افتاده به وجود آمده است. اینقدر زیاد بودند که رفتیم چند نفر از دوستانمان را صدا زدیم و ۱۰ نفر شدیم. بعد برگشتیم و دوباره باهاشون نامزد کردیم. من اصلا نفهمیدم چطور به مقتول چاقو زدم و جانش را گرفتم، انگار به دام افتاده بودم، اما باز هم تاکید می کنم که قصد کشتن نداشتم و از آن روز تا کنون وجدانم راحت است.

پس چرا نیامدی تا عذاب وجدانت را تمام کنی؟

چون از زندان و قصاص می ترسیدم.

از ۱۹ ماه زندگی پنهانی خود بگویید؟

وقتی متوجه شدم قاتل و تحت تعقیب هستم از ترس دستگیری و قصاص از نهاوند فرار کردم. تصمیم گرفتم در پایتخت زندگی کنم چون می دانستم تهران شهر بزرگی است و من را نمی شناسند. من زندگی مخفیانه ای با مدارک و هویت جعلی داشتم و با کارت های بانکی دیگران زندگی و خرید می کردم، اما یک اشتباه منجر به لو رفتن من شد.

چه اشتباهی

رفته بودم سوپرمارکت خرید کنم و بعد متوجه شدم که کارت عابر بانک خارجی ندارم. آن روز مجبور شدم از کارت بانکی ام استفاده کنم که منجر به شناسایی و دستگیری من شد.

انگیزه های عجیب

تاکنون جنایات زیادی در سراسر کشور انجام شده است و از شنیدن انگیزه آنها شگفت زده خواهید شد. انگیزه هایی که نمی توانید باور کنید آغازگر بدترین درگیری ها هستند.

بخاطر یه طوطی

یکی از عجیب ترین انگیزه های ارتکاب جنایت «طوطی کاسکو» است. ماجرا از این قرار بود که مرد جوانی یک طوطی کاسکو را به یکی از دوستانش قرض داد. دو هفته گذشت و صاحب طوطی برای جمع آوری پرنده نزد دوستش رفت اما او از پس دادن آن امتناع کرد. در آن روز دعوای بین دو دوست رخ می دهد که منجر به قتل یکی از آنها می شود. این جنایت در اردیبهشت ۱۳۹۲ اتفاق افتاد و قاتل فراری پس از ۵ ماه فرار دستگیر شد. وی در بازجویی گفت: مقتول از دوستان نزدیک من بود. شب حادثه پیش من آمد و گفت طوطی اش را می خواهد. گفتم طوطی در اتاق است و پدر و مادرم خوابند و من الان نمی توانم طوطی را پس بگیرم. او عصبانی شد و با هم درگیر شدیم و این جنایت اتفاق افتاد.

به خاطر تفاله چای

۸ سال پیش مرد جوانی پس از نوشیدن یک فنجان چای قربانی دعوای عجیبی شد. پس از نوشیدن چای سیاه، آن را از پنجره به بیرون پرت کرد. تفاله روی سر یکی از همسایه ها فرود آمد و این انگیزه جنایت شد. عامل جنایت که مغازه دار است پس از دستگیری گفت: مقتول در آپارتمان بالای مغازه من زندگی می کرد. روز قبل جلوی مغازه ام ایستاده بودم. ناگهان احساس کردم چیزی روی سرم افتاد. سرم را بلند کردم و مرد همسایه را دیدم. با وجود اینکه من آنجا ایستاده بودم، تفاله های چایش را ریخت که باعث عصبانیت من شد و با او دعوا کردم و تصادفاً او را کشتم.

به خاطر کبوتر

«کبوتر» انگیزه عجیب دیگری است که منجر به تشکیل چندین پرونده قتل شده است. یکی از آنها چند سال پیش اتفاق افتاد. قاتل مرد جوانی به نام سیامک است که شب حادثه از پشت بام خانه عمویش بالا رفته و شروع به کشیدن قلیان کرده است. در همین لحظه چند کبوتر همسایه روی پشت بامشان نشستند. سیامک و پسرعموهایش کبوترها را پر کردند که باعث درگیری آنها با پسرهای همسایه شد. دعوا حتی به خانواده های هر دو طرف هم کشیده شد. در نهایت سیاموک که نتوانست جلوی عصبانیت خود را بگیرد، جان مرد همسایه را گرفت.

به خاطر ۵۰۰ تومن

اگرچه اختلافات مالی انگیزه بسیاری از قاتلان است اما کشتن بالای ۵۰۰ تومان عجیب و باورنکردنی است. این حادثه در یکی از مناطق پایتخت رخ داد. قاتل و مقتول همکار بودند و در یک ساختمان کار می کردند. یکی از آنها برای خرید به سوپرمارکت رفت و وقتی برگشت تصمیم گرفت محاسبات را انجام دهد تا دوستش صورتحساب را پرداخت کند. اما در همین حین دوستش ۵۰۰ تومان به او بدهکار بود و بر همین اساس درگیری بین دو دوست به حدی شدید شد که به قتل یکی از آنها ختم شد. قاتل پس از دستگیری در هر بازجویی گریه می کرد و می گفت که هنوز برایش سخت است که باور کند و بفهمد که با مبلغی ناچیز حق حیات را از دوستش گرفته است.

به خاطر یک بلندگو

یکی دیگر از اتفاقات باورنکردنی، قتل یکی از دوستانش به خاطر سخنران بود. ماجرا از این قرار بود که مقتول اسپیکر را به یکی از دوستانش قرض داده بود اما او حاضر به پس دادن آن نشد. این دو دوست بر سر این موضوع عجیب با هم دعوا کردند و حتی شاهدان هم نتوانستند جلوی درگیری آنها را بگیرند. ناگهان قاتل که از بازگرداندن سخنران خودداری کرده بود به سمت مقتول هجوم برد و جان او را گرفت.

کشتن برای غرغر کردن

غرغر همچنین دلیل عجیب و باورنکردنی قاتل بود که به طور تصادفی جان دوستش را گرفت. ماجرا از این قرار بود که مردی در اردیبهشت ماه امسال مفقود شد و از آنجایی که آخرین بار با یکی از دوستانش به نام ناصر دیده شده بود، ماموران او را دستگیر کردند. وی در بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول یکی از دوستانم بود که حالش خوب نبود و می خواستم او را نزد پزشک ببرم. آن روز هر جا برای پذیرایی از دوستم رفتیم، تخت خالی پیدا نشد. از طرفی معتاد بودم و می خواستم سیگار بکشم. مجبور شدم در راه توقف کنم تا دارو بیاورم. دوستم اِما مدام زمزمه می کرد و بهانه می آورد. او گفت که نمی تواند صبر کند و من باید او را در اسرع وقت نزد دکتر ببرم. من ناگهان عصبانی و گیج شدم و برای ساکت کردنش سنگی به سمتش پرتاب کردم، اما در میان ناباوری دوستم خون آلود روی زمین افتاد و مرد.

منبع: صد آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا