وفاق و چالش سعه صدر
سه ماهی از پایان انتخابات ریاستجمهوری میگذرد، دولت چهاردهم تشکیل شده و تقریبا انتصابات هم در مراحل پایانی قرار دارد، اما بهنظر میرسد دعواها و رقابتهای سیاسی انتخاباتی همچنان ادامه دارد و هنوز تمام نشده است.
به گزارش توسعه برند، فرهیختگان نوشت: اخیرا انتشار کلیپی در فضای مجازی از یک برنامه تلویزیونی بازهم باب کشاکش و انتقادهای تند و تیز دولتیها و چهرههای نزدیک به رؤسای صداوسیما را باز کرده است تا آنجا که حتی برخی از تحریم صداوسیما توسط رئیسجمهور هم گفتند، برخی هم مجری تلویزیونی را به عقدهگشایی از رئیسجمهور متهم کردند.
اما نهایتا روز گذشته ویدئوی کاملتری از این برنامه تلویزیونی منتشر شد که نشان میداد، مجری برنامه آنطور که بهنظر میرسید هم صحبت نکرده و صحبتهای او تقطیع شده بوده است. سوال اصلی اما این است که بالاخره چه زمانی قرار است فضای سیاسی کشور از رقابتهای انتخاباتی فاصله بگیرد و آیا قرار است در چهارسال آینده هم شاهد این دعواها و تسویهحسابهای سیاسی میان صداوسیما و دولت باشیم؟
ماجرای ویدئوی تلویزیونی
نقطه شروع نقدها و انتقادها به تلویزیون که این روزها در فضای سیاسی کشور داغ شده انتشار کلیپی از یک برنامه تلویزیونی بود که در آن یکی از میهمانان برنامه انتقادی از صحبتهای رئیسجمهور در اولین نشست خبری را مطرح میکند، انتقادی که در ویدئو مطرح میشود اینطور بهنظر میرسد که مجری برنامه با آن همراهی کرده است. پس از انتشار این ویدئو انتقادهای زیادی از جانب اصلاحطلبان به این رفتار مجری مطرح شد.
برخی این برخورد مجری تلویزیون را با برخوردی که مسعود پزشکیان در دوران رقابتهای انتخاباتی با او داشتند، مرتبط دانسته و برخی نیز این عملکرد را پروژهای از جانب تلویزیون برای تخریب رئیسجمهور میدانستند. نکته مهم این است که بخشی از انتقادها صرفا وابسته به انتشار این موضوع از جانب اصلاحطلبان نیست.
برداشت برخی چهرههای اصلاحطلب و افراد نزدیک به دولت این است که برنامههای تلویزیونی برمبنای سیاسیکاری به انتقاد از دولت میپردازند، آنها مدیران سیما را همچنان بخشی از کمپین رقیب مرحله دوم میدانند. برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلب اما در نقطه مقابل قرار دارند، برخی نقدهایی که مطرح میکنند، بیشتر رنگ و بوی عقدهگشایی و بهانهجویی میدهد و بهنظر میرسد بهدنبال فشار آوردن برصداوسیمایند.
تحقق اصل آزادی بیان هم اصولی دارد
در میان هیاهوی انتقادها از عملکرد تلویزیون و مطرح کردن این موضوع که تلویزیون به رئیسجمهور توهین کرده است، روز گذشته ویدئوی کامل آن بخش از صحبتهای جنجالی در این برنامه تلویزیونی منتشر شد که البته در آن مجری تلویزیونی از صحبت شرکتکننده نهتنها دفاع نمیکند، بلکه حتی آن را مورد عتاب هم قرار میدهد.
امری که نشان میداد، حداقل انتقاد در این مورد به تلویزیون وارد نبوده است. درباره نقدهای تندی که این چند روز علیه تلویزیون به راه افتاد، چند نکته مورد توجه قرار دارد؛ فارغ از اینکه آنچه در قالب تلویزیون در مورد رئیسجمهور مطرح شده، اساسا موضع تلویزیون است یا خیر. میبایست ابتدا به این موضوع توجه داشت که حتی اگر مبنای رسانه ملی برگزاری برنامههایی در چهارچوب کرسیهای آزاداندیشی است تا نقدها و نظرات مختلف در این رابطه مطرح شود، باید توجه داشت که حتی برگزاری این برنامهها نیز باید اصول و چهارچوب داشته باشد.
اگر رسانه ملی مبنا را بر این قرار داده که برمبنای اصل آزادی بیان فضا را برای انتقادها حول موضوعات روز کشور فراهم کند، این نقد نباید تنها محدود به عملکرد و رفتار دولت شود تا این گمان را تقویت کند که رسانه ملی بهدنبال سیاسیکاری است. این نقدها میبایست دیگر تصمیمات در عرصه حکمرانی کشور و نهتنها دولت را شامل شود، آن زمان است که اساسا اتهام سیاسیکاری به تلویزیون نیز بلاموضوع میشود. نکته دیگر این است که اگر مبنا بر شکلگیری گفتمان و بحثهای رفت و برگشتی پیرامون یک ایده یا نظر حول تصمیمات دولت مطرح است، بهتر است افراد و شخصیتهایی در این برنامهها حضور پیدا کنند که حداقل اصول اولیه نقد و مطرح کردن آن را رعایت کنند.
مشخص است که تلویزیون یک تریبون ملی است و استانداردهای خاص خود را دارد حتی در این فضا هم اگر قرار بر مطرح کردن نقدهای تند و صریح باشد حداقل در وهله اول میبایست اصول مباحثه را رعایت و با علم به جایگاه و شأن افراد انتقادها را مطرح کرد. بخشی از آنچه در این برنامه تلویزیونی در نقد رئیسجمهور مطرح شد، در قالب رسانه ملی، کفه انتقادها در مورد توهین به رئیسجمهور را سنگینتر کرد و اصل نقد را نیز به حاشیه برد.
اگر اصول اولیه در نقد یک ایده و گفتمان مورد توجه قرار گیرد، طبیعتا اثر وضعی بیشتری هم دارد. نکته بعد اینکه حضور برخی افراد که بیشتر از جانب یک طیف سیاسی مشخصند در برنامههای اینچنینی منجر میشود، ابهامات در مورد سوگیری تلویزیون و تریبون دادن به یک جریان خاص نیز تقویت شود.
انتقاد، ابزاری برای عقدهگشایی سیاسی نیست
در نقطه مقابل اما نقدها و اظهارات رادیکالی از جانب اصلاحطلبان مطرح شده بود که آن هم محل بحث است. در وهله اول واکنش تند و زودهنگام برخی از اصلاحطلبان به انتشار این ویدئو منجر شد تا گمانه سیاسیکاری انتقادها از جانب آنها نیز تقویت شود، بهتر این بود تا آنها با علم به ابعاد دقیق ماجرا و آنچه در رسانه ملی مطرح شده به نقد میپرداختند.
یکی از این فعالان سیاسی اصلاحطلب حتی پیشنهاد تحریم صداوسیما از جانب رئیسجمهور را هم مطرح کرد. پیشنهادی که حتی با فرض اینکه آنچه در ویدئوی تقطیعشده آمده از جانب مجری بیان شده بود، بازهم این واکنش و اظهارنظر رادیکال و بدون در نظر گرفتن واقعیتهای فضای سیاسی مطرح شده است.
انتشار ویدئو کامل آن صحبتها البته نشان داد آنچه مورد انتقاد قرار گرفته چندان صحت نداشته است، امری که این گزاره را تقویت میکرد که گویی برخی اصلاحطلبان در نقد عملکرد صداوسیما، بیش از اندازه احساسی عمل کردهاند. نکتهای که بهنظر میرسد اصلاحطلبان و افراد نزدیک به دولت به آن توجه چندانی ندارند این است که اگر نقد به صداوسیما و عملکرد آن رنگ و بوی سیاسیکاری به خود بگیرد و این احساس را به مخاطب منتقل کند که پای یک عقدهگشایی سیاسی در میان است، اساسا کارکرد اصلی نقد را بلاموضوع و آن را بیاعتبار میکند.
حالا اگر در میان این انتقادهای تند و تیز برخی هم غلط از آب دربیاید که ضربهای دوچندان به اعتبار یک نقد وارد میکند. بهتر این است که اگر بنا بر اعتراض به رویکرد و روند فعالیت صداوسیماست بهنحوی مطرح شود که این ظن را ایجاد نکند که بنا بر عقدهگشایی و تسویهحساب سیاسی است. نکته دیگر اینکه بهتر است اصلاحطلبان در نقدهایی که مطرح میکنند، شعار اصلی دولت یعنی وفاق ملی را اصل قرار دهند.
در چهارچوب وفاق ملی و مشی اصلی دولت، طبیعتا تحریم صداوسیما توسط رئیسجمهور معنایی ندارد، بلکه در نقطه مقابل، منجر به تقویت شکاف و دوقطبی در فضای سیاسی میشود و بهجای آنکه روان جامعه را آرام کند، اینبار با بهانه دیگری پای دعواهای سیاسی را به فضای کشور باز میکند.
روزهای رقابت انتخاباتی تمام شده
فضایی که در چند روز اخیر در مورد انتشار یک کلیپ از برنامه تلویزیونی ایجاد شد، یک نکته مهم را مورد توجه قرار میدهد و آن هم این است که اگر در فضای سیاسی مبنای سیاسیون و اصلاحطلبان، تلاش برای حمایت از دولت و جلوگیری از تخریب رئیسجمهور است، میبایست توجه داشته باشند که این نقدها نباید منجر به بدتر شدن حال افکار عمومی شود.
اگر خروجی این انتقادها و نزاعها چیزی جز بالا گرفتن دعواها و کنایههای سیاسی رقبا به یکدیگر باشد هم نتیجه مطلوبی در فضای سیاسی کشور ندارد. باید به این بلوغ سیاسی برسیم که از روزهای رقابتهای انتخاباتی گذر کردهایم و مواجهه و نقد رویدادها نیز باید به شکلی باشد که این تصویر را منعکس نکند که هنوز دعواهای انتخاباتی میان رقبا ادامه دارد.
پایان