«مصائب شیرین ۲» درد مهاجرت را در خانوادهای ایرانی به تصویر کشیده است
به گزارش توسعه برند به نقل از فیلم نت نیوز، فیلم «مصائب شیرین ۲» یکی از فیلم های قدیمی علیرضا داودنژاد در ژانر ملودرام اجتماعی است که اواخر دهه ۹۰ ساخته شد و ۷ سال بعد، درست در نیمه اول ۱۴۰۳ و پس از سال ها انتظار به اکران عمومی رسید؛ فیلمی که اگر در زمان خود و با سینماهای متعدد روی پرده می رفت قطعا می توانست دستاوردهای موثرتری داشته باشد به خصوص جامعهای که جمعیت مهاجرت کرده و یا در مسیر هجرت آن به دلیل نابسامانی های کشور و موقعیت آن در خاورمیانه بیش از هر موضوعی مورد توجه خانوادهها به خصوص طبقه متوسط قرار گرفته است و علیرضا داودنژاد کارگردان سینما به خوبی درد مشترک این طبقه را هم در قسمت نخست «مصائب شیرین» و هم قسمت دوم به تصویر درآورده است.
داودنژاد فیلم «مصائب شیرین ۱» را اواخر دهه ۷۰ ساخت. فیلمی که دغدغه نوجوان و جوان را در اجتماع و تضادهای موجود در خانواده و آنچه نظام آموزشی بعد از انقلاب به آن اضافه کرده بود به درستی نشان می داد و با وجود دغدغههای ذهنی خود هم به عنوان پدر که دارای فرزندان نوجوان بود و هم یک فیلمساز که خود را متعلق به سینمای اجتماعی می دانست بخش نخست «مصائب شیرین» را کارگردانی کرد.
«مصائب شیرین ۱» تصویر عشق جوانی با همه خامی
این فیلمساز در فیلم «مصائب شیرین ۱»، موضوع بلوغ و عشق جوانی را با همه خامی و متعلقاتِ آن و البته حضور مفید خانواده در کنار فرزندان که از ضروریات یک زندگی خانوادگی به خصوص در آن دوران بود در قالب یک فیلم گرم و خانوادگی با حضور خانواده خود بیان کرد. فیلمی که شد قصه رضا و مونا و دردسرهای عاشقی آنها.
اما داودنژاد فیلمسازی پیگیر و جستجوگر است. او درست بعد از ۲۰ سال یعنی در سال ۱۳۹۷ بار دیگر پرونده یک خانواده بزرگ و اصیل ایرانی را به بهانه سرک کشیدن در عشق مونا و رضا با فیلم «مصائب شیرین ۲» باز کرد؛ عشقی که حالا میوه داده بود و آنها صاحب دختری شده بودند که به سن جوانی رسیده بود و حالا مانا عشق برگشت به ایران را داشت.
روحیه جستجوگر داودنژاد مصائب شیرین را در سینما ابدی کرد
داستان از اینجا شروع شد که مونا و رضا بعد از ازدواج خیلی زود بچه دار شدند و رضا برای پیدا کردن مدینه فاضله خود، مونا را جلو می اندازد (مجبور می کند) تا از طریق دایی انگلیس رفتهاش به این کشور مهاجرت کند تا بتواند بعد از مدتی او و فرزندش را هم به انگلیس ببرد. در واقع داودنژاد علی رغم داشتن دغدغه های ایران دوستی به کاراکترهای خود بنابر شرایط سخت مهاجرت آن دوران، فرصت آزمون و خطا را می دهد و چه فرصتی از این دراماتیک تر که یک مادر برای درست کردن آینده بهتر، فرزند تازه متولد شده خود را در ایران جا بگذارد و برای اخذ ویزای اقامت به سختی های راه مهاجرت تن دهد.
ماجرای مونا و رضا بعد از ۲۰ سال با داشتن دختر بزرگ و در آستانه ۱۸ سالگی آغاز می شود. داستان دودلی بین رفتن و ماندن، بر باد رفتن آرزوهای مادرانه، عشق دختر برای برگشت به ایران و مرور کودکی، وجود مشکلات ریز و درشت با مادرش که گمان میکند همه زندگی اش را صرف فرزندی کرده که حالا خواست او برای برگشت به ایران نقش بر آب شده و تلاش داودنژاد برای اینکه بگوید ایران، وطن است.
سینمای ایران فیلمهای زیادی با موضوع مهاجرت به خود دیده است اما هیچ فیلمی به اندازه «مصائب شیرین ۲» نتوانسته درد مهاجرت را در خانوادهای ایرانی و سبک خاصی که در زندگی دارند به تصویر بکشد. ایرانیانی که علاوه بر اهمیت دادن به کیان خانواده، برای حفظ وضعیت موجود نیز تلاش می کنند.
توجه به اقوام ایرانی و همگرایی در جهت آرامش خاندانهای بزرگ در مناطق مختلف ایران یکی از ویژگیهای مهم «مصائب شیرین ۲» است. در واقع داودنژاد با شخصیت دایی مونا و همسر انگلیسیاش به درستی پشتوانه فرهنگی ایرانی برای حمایت از یکدیگر را به تصویر کشیده بود.
داودنژاد، سینما و هیچ
سینما برای علیرضا داودنژاد امری مهم و حیاتی است و این حیات به خانواده او هم سرایت کرده است چون وقتی پای سینما به میان می آید همه اعضای خانواده به جمع سینمای ایران می پیوندند تا دغدغههای خود را بیان کنند؛ دغدغههایی که عموما از دل خانوادههای ایرانی بیرون می آید و علیرضا داونژاد هم هیچ تریبونی جز سینما ندارد. چون سینما برای او مهم است. سینمایی که رضا داودنژاد در آن جایگاه ویژهای داشت و همواره درخشید و باید دید بعد از او سینما برای خانواده داودنژاد چگونه ادامه خواهد یافت.
و اما رضا
رضا داودنژاد نه فقط به این دلیل که عضو سینمای داودنژادها است بلکه به دلیل شخصیت وجودی خود از سینماگران محبوب سینمای ایران بود که در فیلمهایی که بازی میکرد خوش می درخشید و اساسا فیلم «مصائب شیرین» با تصمیم رضا برای ساخت فیلم زندگی خانوادگی آنها شکل می گیرد و داستانی از دوران جوانی خود را که دغدغه آن دورانِ جوان ایرانی بود روایت می کند. رضا درمیان این خاندان می درخشید اما مرگ به او اجازه نداد تا قسمت دوم از «مصائب شیرین» را روی پرده ببنید. در واقع به نظر می رسد خاندان بازیگر داونژادها با رفتن رضا دیگر به سینما برنمی گردند ولی شاید هم باید منتظر باشیم تا داودنژاد پدر تمهیدی بیندیشد و رضا را در سینمای خود زندشه نگه دارد