ماجرای مستندسازی که در لبنان خبرنگار شد!
محسن اسلامزاده مستندساز که این روزها در لبنان مشغول اطلاع رسانی و فعالیت خبری است، درباره تجربه حضور در شرایط جنگی و وضعیت مردم لبنان توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش توسعه برند، محسن اسلام زاده که این روزها در لبنان مشغول به فعالیتهای تصویری مستند و حتی کار خبری برای رسانهها درباره اتفاقات بیروت است در این باره گفت: من ۹ ماه پیش به لبنان آمدم و مدت زیادی دنبال سوژه بودم، به ذهنم رسید که سراغ یکی از خانوادههایی بروم که در جنوب لبنان خانه شان را تخلیه نکرده اند. یعنی با همه وقایع رخ داده اصرار بر ماندن در خانه خود را داشتند و من هم از آنها مستندی ساختم به اسم «بهشت کوچک ما» که ۱۳ روز فیلمبرداری و ۲۱ روز تولیدش طول کشید.
وی با اشاره به مکان تولید آن مستند بیان کرد: آن اثر را در نقطه صفر مرزی بین لبنان و اراضی اشغالی فلسطین در شهر خیام کار کردم. در بازگشت به ایران تدوین را شروع کردیم. ترجمه سخت بود، چون همه فیلمها خام بود و تمام دیالوگها باید ترجمه میشد. تا هفته گذشته پس تولید آن مجموعه به طول انجامید و ۵۲ دقیقه شد.
بعد از انفجار پیجرها تماس گرفتند که بیا لبنان اینجا موقعیت ویژهای است
اسلام زاده با اشاره به دلایلی که منجر به سفر کنونی وی شد، توضیح داد: بعد از ماجرای انفجار پیجرها یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت بیا اینجا فیلم بساز، موقعیت ویژهای اینجا حاکم است. دوستم گفت خودش بلیت تهیه میکند و حتی خواست چند روزی در خانه او باشم. من هم با دوستان در خبرگزاری مهر تماس گرفتم و موافقت کردند از جانب خبرگزاری مهر و روزنامه تهران تایمز به مسئولان کشور لبنان معرفی شوم تا مشکلی به وجود نیاید.
این مستندساز اضافه کرد: همان شب هم کارهای اداری انجام شد که از دوستان تهران تایمز و خبرگزاری مهر جای تشکر دارد. من باید کلی وسیله میگرفتم و کارهایی انجام میدادم که چند روز طول میکشید، اما ظرف چند ساعت برایم بستر را مهیا کردند؛ بنابراین به سرعت خود را به لبنان رساندم تا مستند جدیدی بسازم؛ یک مستند اجتماعی در شرایط جنگی، اما حوادث اینقدر پشت سر هم است که بیشتر وقتم صرف فعالیت خبری شد.
زنجیره حوادث لبنان باعث شد بیشتر کار خبری کنم
وی با اشاره به کارهای خبری که در این مدت انجام داده است، یادآور شد: ۲ بار تاکنون به جنوب لبنان رفتم و یک بار به روستای مرجعیون که مشرف به منطقه سرزمینهای اشغالی شمال فلسطین است. یک بار هم تا اردوگاه رشیدیه فلسطینیان رفتم. سوژههایی انتخاب کردم، اما زنجیره حوادثی که رخ میداد، باعث شد بیشتر وارد کار خبری شوم و برنامههای زندهای برای خبرگزاریها و شبکههای خبری داشته باشم. به نوعی خودم را موظف میدانستم در اینجا اطلاع رسانی کنم.
اسلام زاده درباره ریسک رفتن به لبنان عنوان کرد: در شرایط جنگی مستند بحران شکل میگیرد. برای خود من هم شرایط جنگی دیگر چندان ریسکی نیست اگرچه که سختیهای خودش را دارد. برای من شرایط بمباران و جنگ ریسک به آن معنا نیست. روزی که اسرائیل بمباران سنگینی در جنوب لبنان داشت همه مردم به سمت بیروت میآمدند و ما به سمت جنوب میرفتیم.
وی درباره اینکه چقدر مستندساز مثل خودش در این موقعیت دیده است، بیان کرد: من خبرنگاران مختلفی را اینجا دیدم که زیاد هم هستند و از کشورهای مختلف. حتماً مستندسازان هم هستند، اما خودم ندیدم.
سفر اولم به لبنان را فقط همسرم میدانست
اسلام زاده درباره مصاحبههای خبری اش با رسانهها عنوان کرد: همه دوست دارند بدانند اینجا چه خبر است و چه اتفاقی برای مردم لبنان رخ میدهد. من هم سعی میکنم به این سوال جواب بدهم و رمزگشایی کنم. تلاش کردم به بطن حادثه بروم. مثلاً شبی که سید را شهید کردند من در اردوگاهی در جنوب لبنان بودم و خود را سریع به بیروت به پشت بام محل اقامت رساندم و با رسانهها مصاحبههایی داشتم تا ماجرا را اطلاع رسانی کنم. من سعی میکردم با توضیحاتی که میدادم و تصاویری که میتوانستند، ببینند مردم را به دل اتفاقات بیرون بیاورم. تلاش کردم با مردم لبنان صحبت کنم و صحبتهای آنها را برای مردم خودم نقل کنم. سعی کردم تا مقتل سید شهید هم بروم اگرچه که کار خطرناکی بود، اما چند برنامه زنده رفتیم و آیتمهایی ضبط کردیم.
وی درباره تمایز این سفر با دیگر سفرهایی که در شرایط سختی انجام شده است گفت: برای ما مستندسازها هر سفر با سفر قبلی فرق دارد. برای من هم این سفر در شرایط خاصتر انجام شد؛ در زمانی که لبنان چند ضربه مهم خورده بود. ضمن اینکه سفر قبلی من کاملاً مخفیانه بود و حتی پدر و مادرم نمیدانستند و فقط همسرم آگاه بود. این بار، اما علنی اعلام کردم که میخواهم به لبنان بروم و گزارش تهیه کنم، این برای من فشار روانی درست کرده بود که باعث شد دائم با من تماس بگیرند.
بغض مردم لبنان بعد از شهادت سیدحسن نصرالله هنوز نترکیده است
این مستندساز با اشاره به وضعیت حاکم در لبنان تصریح کرد: وضعیت مردم وضعیت خوبی نیست، چون پدرشان و عمود خیمه و پشتیبان شان را از دست داده اند و این خیلی ضربه بدی بوده است. به نظرم مردم هنوز بغض دارند و هنوز بغض شان نترکیده است. شرایط اصلاً خوب نیست و مردم نگران هستند و بیش از پیش به حمایت و کمک نیاز دارند. ما باید هرطور شده کنارشان باشیم؛ از پشتیبانی مسئولان تا نیازهای پزشکی و دیگر موارد. مقاومت به مسیر خود ادامه میدهد و به نظرم روحیه مردم در تشییع سیدحسن نصرالله بازیابی میشود.
وی در پایان درباره زمان بازگشتش به ایران عنوان کرد: فکر میکنم سفرم کمی طولانی شود، چون حس میکنم حضورم در منطقه لازم است و جنگ هم شاید فرسایشی و بلند مدت باشد که نیاز به روایت دارد و من سعی دارم به این روایت بپردازم.
پایان