شام ایرانی؛ دنبالهروی بدون خلاقیت

آیا «شام ایرانی» توانسته الگویی بومی و مستقل ارائه دهد، یا صرفا نسخهای دستکاری شده از نمونههای خارجی است؟ تأثیر این برنامه بر سبک زندگی مخاطبان ایرانی چیست و آیا میتوان آن را در مسیر برنامهسازی هدفمند و مبتنی بر فرهنگ داخلی قرار داد؟
به گزارش توسعه برند، صبح نو در نقدی بر برنامه «شام ایرانی» که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود نوشت: برنامههای تلویزیونی واقعنما (Reality Show) در سراسر جهان بهعنوان یکی از پرمخاطبترین گونههای سرگرمی شناخته میشوند. این برنامهها که اغلب بر پایه رقابت و نمایش زوایای کمتر دیده شده از زندگی افراد ساخته میشوند، تأثیر عمیقی بر فرهنگ عمومی و سبک زندگی مخاطبان خود میگذارند. در ایران نیز برنامههایی از این دست تولید شدهاند که هرچند در ظاهر صرفا جنبه سرگرمی دارند؛ اما از نظر محتوایی و پیامدهای فرهنگی، محل بحث و تحلیل هستند. یکی از این برنامهها «شام ایرانی» است که با الگوبرداری از یک فرمت خارجی ساخته شد و طی سالهای گذشته، در فصلهای متعددی به نمایش درآمد. از ابتدای تولید، این برنامه با چالشهای متعددی از جمله بحث تقلید، تغییر مفهوم رقابت، نمایش سبک زندگی چهرههای مشهور و حتی برخی حواشی جنجالی مواجه بوده است. اما آیا «شام ایرانی» توانسته الگویی بومی و مستقل ارائه دهد، یا صرفا نسخهای دستکاری شده از نمونههای خارجی است؟ تأثیر این برنامه بر سبک زندگی مخاطبان ایرانی چیست و آیا میتوان آن را در مسیر برنامهسازی هدفمند و مبتنی بر فرهنگ داخلی قرار داد؟ این گزارش، نگاهی موشکافانه به مسیر تولید، حواشی و اثرات فرهنگی این برنامه خواهد داشت.
آغاز ماجرای ظهور یک الگوی جذاب در تلویزیون
اواخر دهه ۸۰ بود که شبکه منوتو برنامهای با نام «بفرمایید شام» را پخش کرد. این برنامه با هدف ایجاد رقابت میان چهار نفر از ایرانیان خارج از کشور طراحی شده بود. در هر قسمت، یکی از این چهار نفر میزبان سه مهمان دیگر میشد و سایر شرکتکنندگان بهطور مخفیانه به او امتیاز میدادند. در نهایت، فردی که بیشترین امتیاز را کسب میکرد، برنده اعلام میشد. جذابیت این برنامه در رقابت، تعاملات اجتماعی و نمایش فرهنگ غذایی افراد بود. از سوی دیگر، هر سری از مسابقه در یک شهر یا کشور متفاوت برگزار میشد که این خود بر تنوع برنامه میافزود.
تولد نسخه ایرانی تغییر هویت یک برنامه تلویزیونی
در سال ۱۳۹۰، بیژن بیرنگ، کارگردان نامآشنا، نسخه ایرانی این برنامه را با نام «شام ایرانی» تولید کرد؛ اما تفاوت اساسی این برنامه با نسخه اصلی در نوع شرکتکنندگان آن بود. در «بفرمایید شام» افراد عادی که معمولا یکدیگر را نمیشناختند، روبهروی هم قرار میگرفتند؛ اما در «شام ایرانی» شرکتکنندگان صرفا از میان چهرههای مشهور سینما، موسیقی و ورزش انتخاب شدند.
این تغییر، ماهیت برنامه را از یک رقابت مردمی به یک شوی تبلیغاتی برای سبک زندگی سلبریتیها تبدیل کرد. علاوه بر این، فرصت نمایش فرهنگهای متنوع ایران که میتوانست یکی از نقاط قوت این برنامه باشد، از بین رفت و به جای آن، سبک زندگی پر زرقوبرق چهرههای معروف در معرض دید مخاطبان قرار گرفت.
مسیر تولید و تغییرات مداوم در کارگردانی «شام ایرانی» با کارگردانی بیژن بیرنگ آغاز شد. فصل اول این برنامه با حضور رامبد جوان، سروش صحت، اشکان خطیبی و مهدی پاکدل برگزار شد که در نهایت، سروش صحت بهعنوان برنده معرفی شد. در فصل دوم، شقایق دهقان، بهاره رهنما، لادن طباطبایی و سحر زکریا به رقابت پرداختند؛ اما پس از این دو فصل، تغییرات مهمی در تیم تولید رخ داد.
در سال ۱۳۹۱، محمد شایسته ساخت فصلهای سوم، چهارم و پنجم را برعهده گرفت. سپس سروش صحت، کارگردانی فصلهای ششم تا هشتم را برعهده گرفت. از فصل نهم به بعد، سعید ابوطالب، مستندساز و برنامهساز شناختهشده، مدیریت این پروژه را به دست گرفت و تا امروز که «شام ایرانی» وارد فصل هفدهم شده است، همچنان مسئولیت آن را برعهده دارد.
حواشی پررنگتر از متن
«شام ایرانی» از ابتدا با چالشها و حواشی بسیاری روبهرو شد. یکی از اولین انتقادات به این برنامه، مسأله کپیبرداری از «بفرمایید شام» بود. گرچه برنامه «بفرمایید شام» خود نسخهای از Come Dine with Meبود؛ اما شبکه منوتو مدعی شد که «شام ایرانی» تقلیدی آشکار از برنامه آنها است. بااینحال، تهیهکننده «شام ایرانی» این ادعا را رد کرد و تأکید داشت که برنامه او مستقل است. در مقابل، تحلیلگران رسانهای معتقد بودند که شباهتهای آشکار این دو برنامه غیرقابلانکار است.
مشکلات این برنامه به همینجا ختم نشد. فصل دوم آن ابتدا از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد. دلیل این اقدام، حضور زنان در برنامه و عدم تطابق آن با استانداردهای نظارتی عنوان شد. در نهایت، پس از انجام اصلاحات، این فصل منتشر شد؛ اما انتشار آن با حاشیههایی همراه بود. ازجمله یک انتقاد تند علیه لادن طباطبایی، شرکتکننده این فصل که منجر به کنارهگیری او از دنیای بازیگری شد.
یکی دیگر از حواشی پررنگ این برنامه، درگیری لفظی بین بهاره رهنما و فلور نظری در فصل هشتم بود که به گفته مخاطبان، بیش از آنکه یک رقابت آشپزی باشد، به مشاجرات عامیانه شبیه بود.
ناجی برنامه یا تداومدهنده یک الگوی وارداتی؟
پس از هشت فصل نسبتا ناموفق، سعید ابوطالب بهعنوان کارگردان و تهیهکننده هدایت این برنامه را برعهده گرفت. او که تجربه ساخت مستندهای اجتماعی و برنامههای رئالیتیشو مانند «مافیا» را در کارنامه دارد، تلاش کرد تا جذابیت این برنامه را افزایش دهد.
بااینحال، همچنان ماهیت کلی برنامه تغییری نکرد و این سوال مطرح است که آیا این برنامه صرفا ادامهدهنده یک الگوی خارجی است یا توانسته با تغییرات بومی، به یک محصول متفاوت تبدیل شود؟
نقد محتوایی و پیامدهای فرهنگی «شام ایرانی» در قالب یک رئالیتیشو، ترکیبی از سرگرمی و نمایش زندگی روزمره است.
این سبک برنامهها، اگرچه مخاطبان زیادی دارند؛ اما اثرات فرهنگی عمیقی نیز بر جای میگذارند. نمایش زندگی مجلل سلبریتیها میتواند در جامعه نوعی الگوسازی نادرست ایجاد کند. حتی اگر خود این افراد ادعا کنند که الگوی جامعه نیستند؛ اما حضور مداوم آنها در قاب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، تأثیرات انکارناپذیری دارد.
رسانههای غربی بارها از این ویژگی برای جهتدهی به افکار عمومی استفاده کردهاند.
از سوی دیگر، جای این سوال باقی است که چرا رسانههای داخلی به جای خلق ایدههای اصیل، همچنان به دنبال تقلید از نمونههای خارجی هستند؟ آیا نمیتوان برنامههایی متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی طراحی کرد که هم سرگرمکننده باشد و هم ارزشهای بومی را ترویج دهد؟
در مجموع، برنامهای سرگرمکننده با تأثیرات نامشخص «شام ایرانی» در نگاه اول، یک برنامه تفریحی و رقابتی است؛ اما در باطن، اهدافی فراتر از سرگرمی دارد. این برنامه که الهامگرفته از نمونههای غربی است، به جای نمایش سبک زندگی عمومی مردم، به تبلیغ زندگی سلبریتیها پرداخته و در بسیاری از موارد، الگوهای فرهنگی ناسازگار با جامعه ایرانی را به نمایش گذاشته است.
در شرایطی که کشور با بحرانهای اقتصادی و تحولات اجتماعی روبهرو است، ساخت برنامههایی از این دست چه ضرورتی دارد؟ آیا نمایش رقابت چهرههای مشهور در آشپزی و سبک زندگی لاکچری، دغدغهای واقعی برای مردم عادی است؟ شاید وقت آن رسیده باشد که برنامهسازان ایرانی، به جای کپیبرداری از نمونههای خارجی، به تولید محتوایی بومی و متناسب با نیازهای جامعه روی بیاورند.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در توسعه برند به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
پایان