سوخت بنزین ماشین ترور نباشیم
ترور شهید سیدحسن نصرالله، با واکنش همه چهرهها و سلایق سیاسی همراه شد و تقریبا هیچ شخصیت سیاسیای باقی نماند که این اقدام را محکوم نکند اما سؤال اصلی این است که ایران به اقدام رژیمصهیونیستی پاسخ خواهد داد؟
به گزارش توسعه برند، فرهیختگان نوشت: ترور شهید سیدحسن نصرالله، با واکنش همه چهرهها و سلایق سیاسی همراه شد و تقریبا هیچ شخصیت سیاسیای باقی نماند که این اقدام را محکوم نکند اما سؤال اصلی این است که ایران به اقدام رژیمصهیونیستی پاسخ خواهد داد؟ دراین راستا اما رئیسجمهور موضع صریحی در واکنش به ترور سیدحسن نصرالله نشان داد و به این موضوع اشاره کرد که هرچه در مقابل دشمن کوتاه بیایید، جریتر خواهد شد؛ اظهارنظری که نشان میداد موضع دولت همراستا با نظام حکمرانی است و در وهله دوم این سؤال را به وجود آورد که آیا قرار است ایران پاسخ قاطعی به اقدام رژیمصهیونیستی بدهد یا خیر؟
فرصت دادن، دشمن را جریتر میکند
در بیش از یکسالی که از شروع طوفان الاقصی میگذرد، در میان موضعگیری شخصیتها و سلایق سیاسی و مسئولان کشور، یک موضع واحد به چشم میخورد، آنهم محکومیت اقدام رژیمصهیونیستی و صحبت از مظلومیت فلسطین بود. این موضع واحد در زمان تشدید بحران، ترور شخصیتهای کلیدی محور مقاومت مثل شهید اسماعیل هنیه، فؤاد شکر و سیدرضی پررنگتر خود را نشان داد. ترور سیدحسن نصرالله نیز بار دیگر منجر شد این صدا نمود بیشتری در فضای سیاسی داشته باشد. در این راستا اما موضع رؤسای قوا و بهخصوص رئیسجمهور و وزیر خارجه در مورد این اتفاق میتواند بهعنوان موضع رسمی ایران در رسانههای بینالمللی مورد توجه قرار گیرد و در این راستا دولت میبایست زبان نظام حکمرانی کشور در جهان باشد. با در نظر گرفتن این موارد، رئیسجمهور روز گذشته مواضع صریحی درمورد ترور شهید سیدحسن نصرالله گرفت و گفت:« به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله بار دیگر ثابت کرد این رژیمصهیونیستی جنایتکار به هیچ یک از موازین و چهارچوبهای بینالمللی پایبندی ندارد.» مسعود پزشکیان ادعای آمریکاییها و اروپاییها را که تلاش کردند با ادعای به نتیجه رسیدن آتشبس، پاسخ ایران را به ترور شهید هنیه را به تعویق بیندازند، دروغ خواند و گفت: «فرصتدادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.» موضعگیری صریح رئیسجمهور در محکومیت اقدامات رژیمصهیونیستی در وهله اول نشان میداد که موضع دولت نیز همراستا با موضع نظام است و هم صدای واحد نظام حکمرانی را و هم موضع رسمی کشور از زبان رئیسجمهور را به جهان اعلام میدارد. موضعگیری صریح رئیسجمهور در مواجهه با اقدامات رژیمصهیونیستی یک پیام مهم نیز در فضای سیاسی کشور به همراه دارد و آن هم اینکه در موضوعات منطقهای و امنیتی که جزء خطوط قرمز نظام حکمرانی است، تفاوت سلایق سیاسی و جناحی موضوعیت خود را از دست میدهند. موضوعی که برخی اظهارنظرها برای محکوم کردن دولت به محافظهکاری در مواجهه با این اتفاق را عملا بیمعنی میکند.
مسائل مربوط به امنیت ملی مربوط به همه نظام است نه یکی از قوا
عموما در بحرانهای امنیتیای که در کشور رخ میدهد، لابهلای نقدهایی که درمورد چرایی و چگونگی برخورد با یک بحران یا ترور مطرح میشود، یک سمت انتقادها همواره متوجه دولت است. عموم انتقادها نیز حول این موضوع است که دولت قاطعیت لازم در برخورد با اقداماتی را که از جانب رژیمصهیونیستی علیه ایران انجام میشود، نداشته است و با ترساندن افکار عمومی از احتمال وقوع جنگ، موضعگیری صریح را عقب میاندازد. در این راستا میبایست توجه داشت در موضوعاتی که پای امنیت ملی در میان است، نه موضع دولت که اصل بر موضع نظام حکمرانی است. رئیسجمهور نیز بهعنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی اگرچه در تصمیمگیری در مورد نوع مواجهه با بحرانها نقش مؤثری دارد اما تصمیمگیری نهایی همراستا با موضع نظام حکمرانی است. البته نگاه دولت به مسائل و بحرانها میتواند در شدت و ضعف برخی تصمیمات اثرگذار باشد اما همه بار تصمیم کشور در این موضوع بردوش دولت نیست. سؤالی که وجود دارد این است که نقش دولت در برخورد با این اقدامات چیست؟ نکته این است که دولت یکی از بازوهای مهم و اثرگذار در پیشبرد هدف و خواست نظام حکمرانی است. نمونه این همکاری را میتوان در عملیات وعده صادق مشاهده کرد. سردار حاجیزاده در روایتی که از آغاز عملیات وعده صادق مطرح میکند، به نقش دولت و وزیر خارجه در پیشبرد امور اشاره کرد و گفت: «وقتی متوجه شدند ایران اراده زدن دارد، شروع به تهدید ایران کردند. ما که میدانستیم صحبتهایی که آنها مطرح میکنند، گندهتر از دهانشان بود اما زبان ما وزیر خارجه بود. ما با آنها طرف حساب نبودیم… هم آمریکاییها نامه نوشتند، هم رژیمصهیونیستی از طریق ترکیه پیغام داد و گفت حالا که میخواهید این کار را انجام دهید، خفیف انجام دهید… حتی روز آخر وزیر خارجه یکی از کشورهای عربی با شهید امیر عبداللهیان تماس گرفتند و ایشان با سردار سلامی تماس گرفتند و گفتند پیغام دادند که ما مسأله آتشبس را حل میکنیم شما پاسخ ندهید (اسرائیل این پیغام را داد). امیرعبداللهیان نیز پیغام سردار سلامی را به درستی منتقل کرد و گفت ما قطعا به درستی میزنیم ولی اگر شورای امنیت تضمین بدهد که صلح برقرار میشود، ما خفیف میزنیم.» سردار حاجیزاده در توضیح عملیات وعده صادق به نقش کلیدی وزیر امور خارجه و تیم وزارت خارجه در اجرای موفقیتآمیز عملیات وعده صادق اشاره کرد. نگاهی به این روایت میتواند پاسخ دقیق و درستی به این سؤال باشد که دولت میبایست چه نقش کلیدی و مؤثری در تحقق هدف و تصمیم نظام حکمرانی در مواجهه با این اقدام داشته باشد.
چرا به خاطر آتشبس پاسخ به رژیم را به تأخیر انداختیم؟
هنوز اما مشخص نیست که ایران به ترور سیدحسن نصرالله پاسخ میدهد یا خیر. رئیسجمهور اما در صحبتهای خود به این موضوع اشاره کرد که پاسخ به ترور شهید هنیه را به نفع آتشبس به تعویق انداخته است و در واقع به خاطر حمایت از مردم فلسطین، حاضر شد تا به خاطر آتشبس پاسخ را به تأخیر بیندازد. سؤالی که بهنظر میرسد در ذهن افکار عمومی هنوز حلنشده باقی مانده، این است که با توجه به اینکه موضع اعلامی و اعمالی آمریکا در مواجهه با رژیمصهیونیستی و اقدامات تروریستی آن تناقض دارد، ایران نیز به همین منظور دادن پاسخ به ترورهای رژیمصهیونیستی را عقب انداخته است؟ و اساسا چرا به ادعای آمریکا اعتماد شده است؟ آیا اصلا قرار نیست ایران، پاسخی به اقدامات رژیمصهیونیستی بدهد؟ نکته مهم دیگر اینکه رئیسجمهور در ادامه صحبت خود به این موضوع اشاره کرد که فرصت دادن به دشمن منجر به جریتر شدن آن میشود. صحبتی که این سؤال را ایجاد کرد که آیا قرار است پاسخی به جنایات و ترورهای رژیمصهیونیستی برنامهریزی شود؟
در میانه بحران جای عقدهگشایی نیست
نمیتوان انکار کرد که ترور شهید سیدحسن نصرالله معادلات منطقهای و البته جنگ غزه را وارد مرحله تازهای خواهد کرد. درباره اینکه در شرایط فعلی بهترین پاسخ محور مقاومت میبایست چه باشد، میتوان تحلیل ارائه داد. در سمت دیگر هم درباره اینکه ایران بهعنوان یکی از حامیان محور مقاومت، میبایست چه پاسخی به اقدام رژیمصهیونیستی دهد که منجر به گستردهتر کردن جنگ نشود، بازدارندگی ایران را حفظ کند و اینکه آیا اصلا پاسخ بدهد یا خیر نیز تحلیلهایی وجود دارد. در چنین فضایی، اشتباهترین رفتار، مقصرنمایی و باز کردن باب اختلافها در داخل کشور است. در شرایطی که منطقه در بحرانیترین شرایط خود قرار دارد، بلند شدن صداهایی که تلاش دارند تا دولت را مقصر عدم پاسخ به اقدامات رژیمصهیونیستی معرفی کنند و آن را مقصر انفعال بدانند، تنها باب اختلاف و تسویهحسابهای سیاسی را در دولت باز میکند و منجر میشود تا به جای اینکه تمرکز بر چگونگی پاسخ استوار باشد، بر پاسخ دادن به انتقادات و اتهامزنیها متمرکز شود. باید توجه داشت زمانی که در میانه یک بحران قرار داریم، فرصت خوبی برای تسویهحسابهای سیاسی و عقدهگشایی رقابتهای انتخاباتی نیست و میتواند حتی در مواردی دستاویزی را در اختیار رژیمصهیونیستی قرار دهد که از این آب گلآلود نیز ماهی خود را بگیرد. در این شرایط بهتر است رسانهها و در خط مقدم آنها رسانه ملی نیز توجه داشته باشد که آنچه از تریبون صداوسیما منتشر میشود، میتواند تأثیر زیادی در باور افکار عمومی داشته باشد و مطرح کردن صحبتهایی که به اختلافها دامن میزند، در شرایط فعلی نادرستترین موضعگیری ممکن است.
پایان