با تبریک گفتن مشکلات حل میشود؟
بالاخره ترامپ رئیسجمهور شد و حالا بازار تحلیل و استدلالها برای رفتار با آمریکا در روزهای پساترامپ داغ است، از طرفی برخی حقیقتهای تاریخی مثل مذاکره با صدام را مطرح میکنند و بهدنبال این هستند که فضای افکار عمومی را برای مذاکره با آمریکاییها فراهم کنند. برخی دیگر هم فکر میکنند اگر ریاستجمهوری ترامپ را به او تبریک بگوییم، راههای مذاکره، سهل و ساده میشود و روابط ایران و آمریکا را در سطح یک اختلاف خانوادگی پایین میآورند.
به گزارش توسعه برند، فرهیختگان نوشت: بالاخره ترامپ رئیسجمهور شد و حالا بازار تحلیل و استدلالها برای رفتار با آمریکا در روزهای پساترامپ داغ است، از طرفی برخی حقیقتهای تاریخی مثل مذاکره با صدام را مطرح میکنند و بهدنبال این هستند که فضای افکار عمومی را برای مذاکره با آمریکاییها فراهم کنند. برخی دیگر هم فکر میکنند اگر ریاستجمهوری ترامپ را به او تبریک بگوییم، راههای مذاکره، سهل و ساده میشود و روابط ایران و آمریکا را در سطح یک اختلاف خانوادگی پایین میآورند و تصور میکنند میشود با این دست اقدامات روابط ایران و آمریکا را جوش داد و آن را حلوفصل کرد. موضوعی که نشان میدهد برخی سیاسیون بازهم در دام ساده دیدن مسائل پیچیده در سیاست افتادهاند، نکته جالب ماجرا این است که کسانی این ادعاها را مطرح میکنند که هرآنچه لازم بود، برای رأی آوردن دموکراتها در انتخابات انجام دادند.
طرفداران مذاکره با آمریکا در هر شرایط و هر لحظه
درست در میانه بحران منطقه و در شرایطی که مقامات سیاسی ایران اعلام کردند مذاکراتی میان ایران و آمریکا در جریان نیست، اظهاراتی مطرح میشد که تنها راهحل چالشی را که در منطقه وجود دارد، مذاکره با آمریکا میدانست.
این ادعاها در حالی مطرح میشد که آمریکاییها نیز خود تمایلی به مذاکره نداشتند، امری که نشان میداد آنچه در این اظهارات مورد بیتوجهی قرار گرفته، واقعیت صحنه بینالمللی و نداشتن تحلیلی درست از رفتار آمریکا و اروپا در مواجهه با منطقه و البته ایران است. همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اظهارات اینچنینی مطرح میشد و با درنظرگرفتن احتمال رأی آوردن ترامپ یا هریس، این گزاره نیز مطرح میشد که اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود، ازآنجاکه یک تاجر و به دنبال معامله است، میشود با او پای میز مذاکره نشست. حالا و در روزهایی که ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شده، اظهار اینکه باید مذاکره با آمریکا انجام شود، همچنان ادامه دارد و البته سمتوسویی دیگر پیدا کرده است.
پیروزی ترامپ را تبریک بگویید!
حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی حسن روحانی در یادداشتی که اخیراً منتشر کرده، اشارهای به سیاست رؤسایجمهور اصلاحطلب و اعتدالگرا در مواجهه با آمریکا کرد و آن سیاستها را بینتیجه و بیهدف خواند. «گفتوگوی تلفنی با اوباما برای مذاکرات هستهای و رفع تحریم و امضای برجام» و «عدم گفتوگو با ترامپ- داستان مکرون- برای جلوگیری از شکست مذاکرات و نابودی برجام» را سیاستهایی خواند که بعدها رؤسایجمهور نسبت به آن ابراز پشیمانی کردند و گفت که «برای کنترل تنشها»، باید از ماندن در گذشته اجتناب کرد و رویکردی تازه اتخاذ کرد.
ابوطالبی برای گشودن مسیر آینده معتقد است رئیسجمهور باید انتخاب ترامپ را تبریک و «آداب دیپلماتیک» را دراینرابطه رعایت کند و گفت: «در آغاز راه و در جهت رعایت آداب دیپلماتیک، در یکی از سخنرانیهایتان پیروزی ترامپ را تبریک بگویید؛ سخنگوی دولتتان نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا ابراز امیدواری کند و کنترل روابط ایران و آمریکا را خودتان در دست بگیرید.»
آمریکا: موضعگیری خاصی در مورد انتخابات ایران نداریم
سؤالی که دراینرابطه موردتوجه قرار دارد، این است که در سالهای گذشته و در ادوار مختلف ریاستجمهوری ایران، رؤسایجمهور و مقامات سیاسی آمریکا چه واکنشی نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ایران و پیروزی آنها در انتخابات داشتند؟
مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت دموکرات کلینتون در بخشی از صحبتهای خود به این موضوع اشاره کرد: «ایالات متحده، موضعگیری خاصی، نسبت به نتیجه انتخابات ایران ندارد. برای ما آنچه اهمیت دارد، این است که ایران در عرصه بینالمللی، رفتاری مسئولانه داشته باشد و به تعهدات خود درخصوص برنامه هستهای، حقوق بشر و حمایت از تروریسم عمل کند.» هشت سال بعد، برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در دولت بوش موضعگیریهای تندی درخصوص برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران داشت تا آنجا که اساساً مشروعیت انتخابات ریاستجمهوری در ایران را زیرسوال برد و گفت: «در شرایط کنونی، دشوار بتوان نتایج انتخابات ایران را مشروع دانست.»
بااینوجود سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به این موضوع اشاره کرد که «کشورش دولت جدید ایران را براساس عملکرد آن مورد قضاوت قرار میدهد اما همچنان تردید دارد که ایران به برآوردن خواستههای مردم خود یا رفع نگرانیهای جامعه بینالملل علاقهمند باشد.» امری که نشان میداد دولت بوش با وجود مواضع تندی که در خصوص ایران میگیرد، اما همچنان موضعگیری مشخصی در خصوص انتخاب نامزدهای انتخاباتی به ریاستجمهوری حداقل بهصورت واضح ندارد. در میانه انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، بحث قالب در رقابتهای انتخاباتی غنیسازی هستهای و مذاکره با آمریکا، تقریباً به بحث ثابت تبدیل شده بود و حسن روحانی نیز با تکیه بر همین موضوع و درحالیکه تحریمهای ایران شدت پیدا کرده بود، توانست در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شود. درحالیکه در آمریکا باراک اوباما، رئیسجمهور بود و ازآنجاکه در سالهای پایانی دولت دهم، مذاکراتی با آمریکا آغاز شده بود، تصور این بود که چراغسبز روحانی با واکنش صریح آمریکاییها همراه خواهد شد. بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا در واکنش به انتخابات ریاستجمهوری ایران گفت: «من منتظر این نیستم که انتخابات آینده محاسبات اساسی ایران را تغییر دهد. پرونده هستهای ایران در دستان رئیسجمهور فعلی و رئیسجمهور آینده نیست.» واقعیت این بود که آمریکاییها حتی حاضر نشدند درخصوص انتخاب حسن روحانی اظهارنظر واضحی داشته باشند و تنها به این موضوع اشاره کردند که انتخابات محاسبات را برای ما تغییر نمیدهد. دوماه بعد از استقرار دولت، در شرایطی که نامهنگاریها میان رئیسجمهور ایران و رئیسجمهور آمریکا در جریان بود. سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرد نامه اوباما در خصوص تبریک حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور ایران بود. درواقع رئیسجمهور دموکرات آمریکا هم که انتخاب ریاستجمهوری حسن روحانی را تبریک میگفت، حاضر نشد، این پیام را صراحتاً و در قالب پیام رسمی بیان کند و آن را در یک نامه، آنهم محرمانه مطرح کرد و مقامات ایرانی آن را منعکس کردند. موضعگیری آمریکاییها در خصوص انتخابات ریاستجمهوری ایران در ۱۴۰۰ نیز بدون واکنش مستقیم در خصوص انتخاب رئیسی بهعنوان رئیسجمهور بود. تنها یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا، در مصاحبهای ایران را به این امر محکوم کرد که از فرایند انتخابات آزاد و عادلانه برخوردار نیست. در آخرین مورد و بعد از انتخابات زودهنگام ایران در ۱۴۰۳، وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای به این موضوع اشاره کرد: «این انتخابات تأثیر مهمی بر رویکرد ما نسبت به ایران نخواهد داشت.»
اشتباه محاسباتی در رفتار با آمریکا
نگاهی به واکنش آمریکا در سالهای مختلف و در دوران ریاستجمهوری دموکراتها و جمهوریخواهان نشان میدهد آمریکاییها هیچ زمان حتی در دورانی که رئیسجمهور ایران برای برقراری رابطه با ایران چراغسبز نشان دادند، صراحتاً و رسماً موضعی درخصوص انتخاب رؤسایجمهور ایران نگرفتند و اساساً چنین چیزی میان روابط ایران و آمریکا عرف نبوده است. رفتار مشخص همه رؤسایجمهور دراینخصوص این بوده که سیاستهای آمریکا در قبال ایران با تغییر رؤسایجمهور تغییر چندانی نخواهد کرد. حال اگر در همین قالب بخواهیم آنچه از جانب برخی چهرههای اصلاحطلب و اعتدالی، مبنی بر این را که ایران با تبریک ریاستجمهوری آمریکا برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا را کلید بزند موردتوجه قرار دهیم، این موضوع اساساً بلاموضوع میشود و حتی در نگاه به واقعیت ماجرا میتواند ایران را در موضع ضعف قرار دهد. به نظر میرسد دراینرابطه چند اشتباه تحلیلی و محاسباتی رخ داده است.
سادهسازی در معادلات دیپلماتیک را جدی بگیرید
۱- نکته اول اینکه تصور این موضوع که با دادن پیام تبریک به ترامپ مناسبات ایران و آمریکا تغییر میکند، منطقی به نظر نمیرسد، شرایط فعلی منطقه و روابط میان آمریکا و ایران در وضعیتی قرار دارد که هر رفتار ایران میبایست با محاسبات دقیق و منطقی صورت گیرد تا هم ایران را در موضع ضعف قرار ندهد و همچنین تنشها را بیش از این افزایش ندهد، اما حالا انجام رفتاری که پیش از این مسبوق بهسابقه هم نبوده و هیچ زمان در عرف دیپلماتیک دو طرف وجود نداشته، میتواند ایران را در موضع ضعف نیز قرار دهد.
۲- باید به این موضوع هم توجه داشت که عجله در رفتار با آمریکا، میتواند شرایط را بدتر کند، بهتر است برای انجام هررفتاری یا ارائه تحلیل درخصوص رفتار با آمریکا، ابتدا به این موضوع توجه کرد که طرف مقابل چه مبنایی برای رفتار در مقابل ایران دارد، در شرایطی که منطقه در وضعیت بحرانی قرار داد و رفتارهای اعلامی و اعمالی آمریکاییها با یکدیگر در تناقض است، بهتر است به جای هیجانزده رفتار کردن، برمبنای واقعیت و مقتضیات بینالمللی رفتار کرد.
۳- نکته مهمی دیگری که باید به آن توجه داشت این است که روابط دیپلماتیک میان کشورها پیچیدهتر از آن است که صرفا با یک سلام و پیام تبریک بتوان، چالشهای آن را حلوفصل کرد، آنچه در اظهارات مشاور رئیس جمهوراسبق بیش از همه خودنمایی میکند، سادهسازی این معادلات و مناسبات پیچیده است، ساده دیدن مسائل در روابط دیپلماتیک و خصوصا آمریکا، نهایتا منجر به این میشود که خسارتهای بیشتری متوجه کشور شود.
تجربه این جنس سادهسازی در سیاست خارجی در سالهای گذشته، را مردم ایران بهوضوح لمس کردند. در این راستا البته حمید ابوطالبی تجربه روشنی در مواجهه با رفتار آمریکاییها داشته است. در میانه فروردین سال ۹۳ آمریکاییها برای معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور که به سمت نمایندگی ایران در سازمان ملل منصوب شده بود، ویزا صادر نکردند و استدلال آنها این بود که ابوطالبی یکی از دانشجویان پیرو خط امام در جریان تسخیر سفارت آمریکا در ایران بوده است. این تجربه در میانه دولت دموکرات اوباما نیز اتفاق افتاده؛ امری که انتظار میرود او از این تجربه درک دقیقتری از رفتار آمریکا در مواجهه با ایران داشته باشد.
پایان