فرهنگی

این که نشد تئاتر!

اینکه خواننده شناخته‌شده‌ای را روی صحنه تئاتر بیاوریم تا فقط بتواند گیشه ما را تامین و تضمین کند همان تهی شدن تئاتر از معنای حقیقی آن است و اینجاست که می‌توان گفت «این که نشد تئاتر.»

هفته گذشته در فضای مجازی تصویری از یک تئاتر دست‌به‌دست شد. تصویر درواقع چیز خاصی نیست؛ یک خواننده شناخته‌شده که روی صحنه تئاتر رفته و نقشی را بر عهده گرفته، از عهده اجرای نقش برنیامده و بسیار ضعیف آن را بازی می‌کند. این به خودی خود اصلا چیز عجیب‌وغریبی نیست، در تئاتر بسیار اتفاق افتاده و می‌افتد که بازیگرانی نقشی را بسیار ضعیف و حتی بد اجرا ‌کنند. اما چه می‌شود که بازی ضعیف این خواننده این اندازه به چشم می‌آید و واکنش به آن این اندازه زیاد می‌شود؟

سیدمحمد طباطبائی، روزنامه‌نگار و نمایشنامه‌نویس: چرا یک کارگردان از یک خواننده پاپ برای اجرای نقشی دعوت می‌کند؟ پیش از پاسخ به این سوال باید گفت دعوت از یک خواننده یا سلبریتی برای اجرای یک نقش در تئاتر به خودی خود اصلا ایرادی ندارد، اشکال در چرایی دعوت است.

برویم به حدود یک دهه قبل، زمانی که اکبر زنجانپور با نگرانی می‌گفت: «سوءبرداشت از مفهوم «خصوصی‌سازی»، تئاتر را اکنون تهی از معنای حقیقی آن کرده است.» و تاکید می‌کرد: «وقتی امروز تالارهای اسم‌ورسم‌دار شبی چندمیلیون اجاره می‌گیرند (دقت کنید آن موقع می‌گفته شبی چند میلیون) هنرمند باید همه‌کار کند تا بابت نمایشی که روی صحنه می‌برد متضرر نشود و چک‌هایش برگشت نخورند.» و بعد می‌گفت «اینکه تئاتر نشد!» برگردیم به حالا و وضعیت حالا را با حرفی که ۸ سال قبل گفته شده تطبیق دهیم. بیایید از یک سوال شروع کنیم؛ وقتی از ابتذال در تئاتر حرف می‌زنیم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ به چه چیزی می‌توانیم عنوان ابتذال بدهیم؟ پاسخش در همان نکته‌ای است که اکبر زنجانپور گفته است؛ تهی شدن از معنای حقیقی تئاتر.

اینکه یک نمایشی ضعیف اجرا شود یا اینکه یک بازیگر ضعیف بازی کند به خودی خود قابل درک است اما اینکه از معنا تهی باشد نه قابل درک است نه قابل پذیرش. حالا می‌توان به سوال چرایی حضور یک خواننده مشهور پاپ یا رپ روی صحنه تئاتر توجه کرد و برای پاسخ آن بررسی دقیق‌تر داشت. اینکه خواننده شناخته‌شده‌ای را روی صحنه تئاتر بیاوریم تا فقط بتواند گیشه ما را تامین و تضمین کند همان تهی شدن تئاتر از معنای حقیقی آن است و اینجاست که می‌توان گفت «این که نشد تئاتر.»

این قاعده برای حضور همه سلبریتی‌ها روی صحنه تئاتر قابل تعمیم است. به عبارتی اگر حضور یک سلبریتی روی صحنه تئاتر به اجرای بهتر آن تئاتر کمک کند و به گیشه تئاتر هم کمک کند طبیعتا باید از این حضور استقبال کرد اما اگر حضور او فقط (این کلمه «فقط» مهم است) برای فروش بیشتر باشد ماجرا دیگر ربطی به تئاتر ندارد.

موضوع ابتذال (به معنای تهی شدن) اما به همین‌جا ختم نمی‌شود. تماشاگرانی که فقط به دلیل حضور یک سلبریتی به تماشای یک تئاتر رفته‌اند، شناخت و تصویر دریافتی‌شان از تئاتر فقط همان حضور است و این شناخت خالی از حقیقت می‌تواند بعد از این در جامعه از ذهنی به ذهن دیگری منتقل شود و به مرور و در طول زمان تصویر نادرستی از تئاتر در ذهن جامعه ایجاد کند، تصویری تهی از اندیشه و حقیقت و این جز ابتذال نیست.

اشتباه نشود، قرار نیست کمال‌گرایانه و رویایی به تئاتر نگاه شود و انتظار از تئاتر را بر اساس آن نگاه تنظیم کنیم؛ نه. اینجا حرف از حداقل‌هاست. حداقل‌ها در تئاتر به ما می‌گویند تئاتر می‌تواند گاهی برای سرگرمی باشد اما نمی‌تواند تهی از زیبایی هنر و تهی از تصویر هنرمندانه و لحظه‌های خلاقانه هنری باشد. رعایت حداقل برای ما ایجاب می‌کند که از حضور یک سلبریتی روی صحنه تئاتر فقط انتظار تضمین گیشه را نداشته باشیم.

حداقل‌ها به ما می‌گوید همانطور که نمی‌شود به‌راحتی دست به قلم‌موی نقاشی برد، به‌راحتی نمی‌شود دست به قلم خوشنویسی برد، به‌راحتی نمی‌شود دست به ساز موسیقی برد، به‌راحتی نمی‌شود اسم هر تابلویی را گذاشت اثر هنری و اسم هر قطعه‌ای را موسیقی گذاشت، نمی‌توانیم چون سلبریتی هستیم به‌راحتی و بدون هیچ پیش‌زمینه و آموزش و مهارتی روی صحنه تئاتر برویم و اسم هر حرکتی روی صحنه را بگذاریم بازیگری، که اگر این کار را کنیم آخرش می‌رسیم به همان جمله «این که نشد تئاتر.»

منبع: ایسنا

پایان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا