آیا هرکسی میتواند مدیر شود؟ رمز موفقیت در انتخاب مدیران کارآمد
افسانه مدیران متولد شده: حقیقت درباره مهارتهای مدیریتی

انتخاب مدیر، یکی از مهمترین تصمیماتی است که هر سازمان میگیرد. اما چگونه میتوان یک مدیر موفق را از میان افراد شناسایی کرد؟ تحقیقات نشان میدهند که ویژگیهای شخصیتی و مهارتهای خاصی برای موفقیت در نقش مدیریت ضروری است. در این مقاله، به بررسی ویژگیهای یک مدیر خوب و روشهای انتخاب آنها میپردازیم.
بهترین مدیران از ویژگیها و مهارتهایی برخوردارند که از طریق آنها به موفقیت دست پیدا میکنند. سایر افراد هم میتوانند از طریق همین ویژگیها بیشتر با آنها آشنا شوند. تحقیقاتی صورت گرفته که نشان میدهد داشتن مدیری توانمند میتواند عملکرد تیم را به طرز چشمگیری بهبود بخشد. از طرفی، افرادی که بیش از حد به تمایل خود برای مدیریت تأکید میکنند، معمولاً نتایج ضعیفتری ارائه میکنند. به این ترتیب میتوان از طریق همین مسائل، بهسادگی تشخیص داد که چه کسی از مهارتهای مدیریتیِ کافی برخوردار است و چطور میتوانند اوضاع را مدیریت کند.
بر اساس این تحقیقاتی که صورت گرفته، بسیاری از مدیران بدون دریافت آموزشهای رسمی وارد نقش مدیریتی میشوند. در یک تحقیق، مشخص شد که ۸۰ درصد از افراد بدون هیچ گونه آموزش مدیریتی وارد این شغل شدهاند. این میزان بسیار بالاست و به نوعی نشان میدهد که پدیده مدیریت تا حد زیادی با تجربهها و ویژگیهای شخصی در ارتباط است. همچنین، افرادی که بر اساس عملکرد خوبشان در شغل فعلی به مدیران ارتقا یافتهاند، معمولاً در نقش جدید ضعیفتر عمل میکنند؛ مفهومی که به “اصل پیتر” معروف است. این اصل بیان میکند که افراد تا جایی ارتقا مییابند که به سطح ناکارآمدی خود میرسند.
تحقیقاتی که توسط بن وایدمن و همکارانش در دانشگاه هاروارد انجام شده است، نشان میدهد که ویژگیهای خاصی برای مدیریت مؤثر اهمیت دارد. آنها از یک سری آزمایشها برای بررسی کارایی مدیران استفاده کردند که در آن، مدیران موظف بودند اعضای تیم را به بهترین نحو ممکن به وظایف مناسبشان اختصاص دهند و عملکرد آنها را نظارت کنند. یافتههای این مطالعه نشان داد که مدیران کارآمد، تأثیر دو برابری نسبت به کارکنان عادی بر عملکرد تیم دارند. به این ترتیب حضور یک مدیر خوب در محل کار میتواند بسیار موثر باشد و اوضاع را برای کار و بهرهوری کارکنان افزایش دهد.
*بازی اختصاص
یکی از نتایج جالب این تحقیق این بود که افرادی که برنده آزمونی به نام “بازی اختصاص” بودند، معمولاً مدیران موفقتری میشدند. این آزمون بر اساس تشخیص سریع الگوهای عملکرد کارکنان و تطابق آنها با وظایف مناسب است. این تحقیق نشان میدهد که مهارتهای مدیریتی را میتوان شناسایی و در فرایند انتخاب مدیران گنجاند. به عبارتی، به جای اتکا به خودنمایی افراد، باید به مهارتها و تواناییهای مشخصی توجه کرد. در واقع کسانیکه به دنبال انتخاب مدیران هستند، باید دقتی ویژه نسبت به این مسئله داشته باشند چرا که از این طریق میتوانند مناسبترین گزینهها را برای مدیریت پیدا کنند.
در نهایت، این تحقیقات نتیجهگیری میکند که روشهای سنتی انتخاب مدیران، نظیر ارتقا افراد به دلیل عملکرد خوبشان در شغلهای قبلی، ناکارآمد است و میتواند به نتایج ضعیف در مدیریت تیمها منجر شود. از این رو، بهتر است مهارتهای مدیریتی خاصی مانند توانایی تشخیص و مدیریت وظایف در افراد، بهعنوان معیار اصلی انتخاب مدیران مدنظر قرار گیرد. به عبارت دیگر، تمرکز و توجه باید روی مهارتهای شخصی باشد و نباید الزاما به این فکر کرد که همه باید پله پله پیشرفت کند، یعنی برخی افراد امکان دارد به صورت کلی، از قابلیتهای لازم برای مدیریت برخوردار نباشند. شاید به نظر کار درستی باشد که افراد درون یک سازمان رشد کنند اما این مسئله الزاما به این معنا نیست که هر کسی میتواند به مدیر یک مجموعه تبدیل شود چرا که امکان دارد اصلا از ویژگیهای درونیِ لازم برای مدیریت برخوردار نباشد.
این تحقیقات، علاوه بر تأکید بر اهمیت مهارتهای خاص، به تحقیقات قبلی هم اشاره میکند که نشان میدهند حتی انتخاب تصادفی مدیران میتواند گاهی نتایج بهتری نسبت به انتخاب بر اساس عملکرد گذشته داشته باشد. این نوع نگاه به مدیریت نشان میدهد که مهارتهای مدیریتی باید جدیتر از آنچه که تاکنون مورد توجه بودهاند، دیده شوند و آموزشهای رسمی و استانداردی برای این نقش ضروری است. به هر حال، مدیر نقشی کلیدی درون سازمان ایفا میکند و اهمیت خاصی دارد. به همین دلیل، انتخاب او به شکلی اصولی و دقیق از اهمیتی بالا برخوردار است.
منبع: آنیده نگر