انحصار سنتی در بازارهای مدرن

یکی از خصوصیتهای بازارهای پلتفرمی که بهنوعی شبکهای محسوب میشوند، این است که برای رقابتی شدن، به تعداد زیادی بازیگر نیاز ندارند. در یک کسبوکار سنتی در بازارهای دیگر که پلتفرمی نیستند، رقابت مستلزم تعداد زیادی بازیگر است تا انحصار بهوجود نیاید؛ اما خصوصیات این پلتفرمها به نحوی است که در آنها، اثر شبکه مهم است و تعداد زیاد بازیگران، یا اقتصادی نیست یا اینکه در نهایت موجب میشود برخی از بازیگران حذف شوند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که توسعه رقابت در این بازارها از طریق تعدد بازیگران محقق شود.
فرشاد فاطمی*
نکته دوم این است که از آنجا که نمیتوان تعداد زیادی بازیگر در این دست بازارها داشت، باید مطمئن باشیم با کاهش بازیگران دو اتفاق رخ نمیدهد. یکی اینکه بازیگرهای موجود به صورت موثر نمیتوانند مانع رقابت شوند، یعنی اگر تعداد پلتفرمها کم است، عامل ایجاد رقابت تهدید ورود بازیگری است که وجود ندارد، اما میتواند سریع ایجاد شود. دوم اینکه اگر یکی از این پلتفرمها مزیتی دارد که مالی است، یا اول یک روند حرکتی را آغاز کرده یا با چند کسبوکار دیگر به شکل مجتمع در چند زمینه فعالیت میکنند، نمیتوانند از این مزیت برای افزایش قدرت بازاری و تحمیل خود به کاربر نهایی یا تجاری در بازار استفاده کنند. این دو مورد باید مدنظر قرار گیرد. لازم است تاکید شود که مهمترین تفاوت رقابت در بازار آنلاین با بازار سنتی این است که برای ایجاد رقابت نباید لزوما به دنبال تعداد زیادی از بازیگران بود.
دوم اینکه برای تنظیمگری در این بازار نیاز است مطمئن باشید که با تعداد کم میتوان خروجیهای نزدیک به بازار رقابتی گرفت. نکته اساسی برای دستیابی به این امر همان دو نکتهای است که در ابتدا به آن اشاره شد. بازیگر موجود با این ابزارها نمیتواند رقبا و افرادی را که میتوانند بالقوه وارد شوند و بازیگرانی را که در دو سوی پلتفرم هستند طوری تحتتاثیر قرار دهد که از قدرت خود سوءاستفاده کنند. بهعنوان مثال، جابهجایی بین پلتفرمها باید سریع انجام شود؛ یعنی بازیگران کمترین چسبندگی را به پلتفرمها داشته باشند؛ چراکه تعداد پلتفرمها زیاد نیست و بازیگران باید بتوانند بهراحتی جابهجا شوند. به همین سبب است که انعقاد قرارداد انحصاری یا قراردادی که خروج از آن برای بازیگران دشوار است عملا به رقابت لطمه شدید وارد خواهد کرد.
از سوی دیگر، یک پلتفرم نباید بتواند از مزیت خود در یک بازار، در بازار دیگر هم استفاده کند. مثلا در مورد گوگل نکتهای که وجود داشت این بود که نباید میتوانست از یکسری دادههای خود که از جستوجوی مردم به دست میآورد برای تبلیغات خود بدون اینکه مشتریان در جریان باشند استفاده کند. یعنی اگر از این اطلاعات در این تبلیغات استفاده میشود، مشتریان باید بدانند دلیل استفاده از این اطلاعات چیست و هدف تنظیمگری (رگولاتوری) در این قسمت، اتفاقا حساستر است؛ چراکه هدف رگولاتوری در این بخش، بیشینه کردن مازاد مصرفکننده است و مهم است که از این مساله اطمینان حاصل شود. در وهله اول رگولاتور باید مطمئن باشد که اگر پلتفرمی از اطلاعات مشتری استفاده میکند، مشتری هم در جریان است که اطلاعات شخصی و ردپای مصرفکننده در کجا و برای چه هدفی استفاده میشود. مصرفکننده باید بداند دسترسیهایی که به یک پلتفرم میدهد چیست و برای چه چیزی استفاده میشود. حال این قید فارغ از این است که رویههای رقابتی انجام شود؛ زیرا این حق مصرفکننده و حفاظت از دادههای ایشان است.
قسمت دوم مساله هم این است که مزیت یک پلتفرم در بازاری نباید به انحصاری کردن یا ارتقای شرایط همان پلتفرم در بازار دیگر منجر شود؛ مثل همان موتور جستوجو و تبلیغات گوگل که پیشتر بهعنوان مثال مطرح شد. فرض کنید یک پلتفرم از داراییهای دیجیتال فردی نگهداری میکند و در این میان متوجه میشود با توجه به آن دادهها، وضعیت معیشتی آن فرد، نامناسب شده است.
اگر در چنین شرایطی، در پلتفرمی که تسهیلات اعطا میکند، از همین دادهها استفاده کند و به فرد مذکور نرخ بالاتری برای وام پیشنهاد دهد، یعنی از دادههای مصرفکننده خود حفاظت نکرده و به اعتماد او خیانت کرده است یا پلتفرمی که متوجه میشود خانه یک فرد در کجا قرار دارد و از طریق یک پلتفرم دیگر، پبشنهادهایی برای تخفیف در بخش غذا میدهد و با ایجاد محدودیت در پیشنهادهای خاصی که ارائه میدهد، انتخاب فرد را در نهایت به نفع پلتفرم تمام کند. دقت شود که در مورد شکایت «تپسی» و «زودکس» کسبوکاری در جنوب کشور که شبیه به «اسنپفود» بود- از اسنپفود و همچنین شکایت «ازکیوام» و «دیجیپی» از «اسنپپی»، ادعا شد که اسنپ در قراردادهای انحصاری، بازیگران مهم یک بازار را قفل کرده است و این بازیگران دیگر نمیتوانند با پلتفرمهای دیگر همکاری کنند.
پاسخ اسنپ به این ادعا آن بود که اسنپ با این بازیگران قرارداد سرمایهگذاری بسته و قرارداد از نوع انحصاری نیست، اما در رای شورای رقابت این ادعا قبول نشده و ادعای طرف مقابل قبول شده است؛ یعنی زمانی که یک پلتفرم، بازیگران یک بخش را مجبور کرده که صرفا با اسنپ کار کنند و اگر از این پلتفرم جدا شوند، ناچار خواهند بود جریمههای سنگین پرداخت کنند، به هر حال ایجاد انحصار است؛ حال دیگر تفاوتی ندارد که این قرارداد از چه نوع بوده است.
شورای رقابت این دو شرط را مصداق رویههای ضد رقابتی دانست. البته شکایت، دو بند دیگر را هم مطرح میکرد که در شورا به نفع آن رای نداده است. یکی از این دو بند آن است که اسنپ به رستورانهایی که قرارداد ویژه با این پلتفرم دارند، امتیاز عملکرد آنها را ۱.۵برابر میکند و همین امر باعث میشود در رتبهبندی پیشفرض جایگاه رستورانهای با قرارداد انحصاری بالاتر قرار گیرد و به تبع آن فروش بیشتری داشته باشند، در حالی که مصرفکننده از این مداخله و دستکاری بیخبر است. این دقیقا نظیر اقدامی است که در گوگل انجام شده بود و گوگل، امتیاز سایتهایی را که تبلیغات خود را در همین پلتفرم انجام داده بودند، بالاتر محسوب میکرد و بالاتر نمایش میداد که رویهای ضد رقابتی بود.
رگولاتور در چنین موردی، گوگل را هم ملزم کرد، به مصرفکنندگان خود اطلاع دهد که اگر امتیاز و رتبه یک سایت بالاتر از سایتهای مشابه است، دلیل تبلیغات است و نه امتیاز واقعی آن سایت یا اگر تبلیغات نیست معیارهای رتبهبندی و خصوصا رتبهبندی پیشفرض باید برای همه کاربران نهایی و تجاری کاملا شفاف باشد. اسنپ هم باید توضیح میداد که اگر امتیاز رستورانهای انحصاری را افزایش داده، به دلیل مزیتهای خاص قراردادی است و نه اینکه این رستورانها با توجه به عملکردشان این امتیاز را کسب کرده باشند. نکته بعدی هم شامل Dark Kitchen یا آشپرخانههای تاریکی است که اسنپ راهاندازی کرده است و خودش مالک این رستورانهاست.
شورای رقابت این امر را هم مختلکننده رقابت تشخیص نداد، اما مصرفکنندهها باید بدانند که برخی از آشپرخانهها با صاحب پلتفرم اشتراک مالکیتی دارند. این امر شبیه به آن است که مثلا دیجیکالا یا هر پلتفرم دیگر، خودش مالک برخی از کالاها باشد و آن کالاها را بدون اینکه به مصرفکننده اعلام کند مالک آنهاست، به فروش برساند. بنابراین با وجود اینکه این بند، مخل رقابت تشخیص داده نشد، اما لازم است تغییر کند. ضمن اینکه باید توجه کرد خصوصا رستورانهای دیگر باید از این مساله آگاهی داشته باشند که خود پلتفرم با آنها رقیب شده است و این رقابت میان برندهای «اسنپکیچن» و سایر رستورانها باید منصفانه باشد. واقعیت این است که تفاوتی ندارد قراردادی که به انحصارگری منجر شده، به چه نامی بین طرفین امضا میشود؛ نکته مهم در این بخش آن است که آیا انحصارگری رخ داده است یا اینطور نیست. ورود زودهنگام و حتی استفاده از ابزارهای قانونی برای یک پلتفرم، حق انحصارگری ایجاد نمیکند.
اگر کسی مالک تنها فروشگاه در محلهای شود، اما مانع ورود بقیه بازیگران باشد، باز هم انحصارگری انجام شده است. اگر قرار باشد یک مثال ملموستر از بازار سنتی بزنیم، میتوان گفت که عموم خریدهای مردم انگلستان از فروشگاههای بزرگ زنجیرهای انجام میشود، ولی تعداد زمین قابل ساخت آنها زیاد نیست. در برخی از شهرهای کوچک انگلستان، صاحبان فروشگاههای زنجیرهای یک فروشگاه تاسیس میکردند و تعداد زیادی زمین را که مستعد تاسیس فروشگاه بود میخریدند یا اجاره میکردند. با وجود اینکه این فروشگاهها برای دستیابی به اهداف خود پرداختهایی انجام داده بودند و مالک زمینها محسوب میشدند، نهاد ناظر رقابت اعلام کرد که این اقدام فروشگاهها خلاف رویههای رقابتی است و موجب انحصار خواهد شد؛ چراکه این فروشگاهها با انحصار و خرید زمینهای مستعد، مانع ورود بازیگر جدید به بازار شدهاند. بنابراین سرمایهگذاری و مالکیت زمین که در ذات خود غیرقانونی نیست هم نمیتواند سبب شود که انحصار قابل قبول محسوب شود؛ در واقع یعنی یک فعل و اقدام قانونی به یک نتیجه غیرقابل قبول که همان انحصار است منجر شده است و به همین دلیل هم این اقدام غیرقانونی شمرده شد. اینجا هم به نظر میرسد استدلال شورای رقابت در همین جهت است؛ یعنی کسی نمیگوید این اقدام اسنپ، غیرقانونی بوده است، اما باید توجه کرد که نتیجه این اقدام توسط اسنپ، به انحصارگری و نتیجه غیرقانونی منجر شده است.
منبع: اقتصاد آنلاین