کدخدای توییتر!

۱۱:۳۰ – ۰۴ تیر ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – ترامپ در تروث سوشال همزمان از آتشبس در ایران، ادامه خرید نفت توسط چین، و سفر به ناتو میگوید، اما در زمین واقعیت، هیچکدام از این ادعاها به سرانجام مطلوبی نرسیدهاند و حتی ایران با حمله موشکی به پایگاه العدید، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قطر، پاسخ کوبندهای به تجاوزاتش داده است. توییتهای پرهیاهوی رئیسجمهور آمریکا تصویری از یک رهبر مقتدر و میانجیگر را ترسیم میکنند، درحالیکه واقعیتهای میدانی حکایت از اتفاقات متناقضی دارند. ادامه حملات رژیمصهیونیستی تا ساعاتی پس از اعلام آتشبس و پاسخهای موشکی ایران همگی روایتهای خوشبینانه ترامپ را به چالش میکشند. میدانیم نام پلتفرم اختصاصیاش «تروث(واقعیت)» است اما این تنها چیزی است که در حساب کاربری او در این پلتفرم دیده نمیشود. او با جنجالسازی در این پلتفرم سعی دارد چرخههای خبری را کنترل کند و خود را کدخدای جهان نشان دهد؛ اما تناقضهایش بین تهدید و دیپلماسی نمایشی، شکاف عمیقی بین گفتار و واقعیت او ایجاد کرده است.
شروع نمایش با مذاکره
داستان از چند هفته پیش آغاز شد، زمانی که زمزمههای مذاکرات میان ایران و آمریکا در رسانهها مطرح شد. در فروردینماه، ترامپ در یک مصاحبه با شبکه NBC ادعا کرد که نامهای به رهبر ایران برای دعوت به مذاکره ارسال کرده و هدفش توافقی ساده برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. اما این ادعا بهسرعت توسط مقامات ایرانی تکذیب شد و نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد هیچ نامهای دریافت نشده است. چند روز بعد، ترامپ در چرخشی عجیب گفت که هنوز نامه را ارسال نکرده و قرار است بهزودی این کار را انجام دهد. این تناقضگوییها، اولین نشانههای استراتژی رسانهای او بودند. در نهایت مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا از طریق عمان آغاز شد؛ اما ترامپ در یک حرکت نمایشی دیگر، مدعی شد که مذاکرات بهصورت مستقیم برگزار خواهد شد. این ادعا نیز توسط عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تکذیب شد. همان زمان حسین دلیریان، سخنگوی مرکز ملی فضای مجازی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مذاکرات مستقیم مصداق فیکنیوز است.» این بازی رسانهای نشاندهنده تلاش ترامپ برای کنترل روایت مذاکرات بود. او با ترکیب تهدیدهای نظامی و وعدههای دیپلماتیک، سعی داشت ایران را در موقعیتی قرار دهد که هر واکنشش، به نفع روایت او تمام شود.
ترامپ در سخنرانیهایش، از یکسو ایران را «مخربترین نیروی خاورمیانه» میخواند و از سوی دیگر، پیشنهاد مذاکره برای توافقی جدید را مطرح میکرد. نیویورکتایمز در تحلیلی نوشت که این رویکرد، ترکیبی از سیاست فشار حداکثری دوره اول او و تلاش برای مذاکره است. اما این تناقضها، نهتنها نشانه سردرگمی، بلکه بخشی از یک استراتژی رسانهای بودند. استراتژیای که مبتنی بر ایجاد فشار روانی بر ایران و شکلدهی به افکار عمومی داخلی آمریکا برای جلب حمایت از سیاستهایش بود.
فقط من درست میگویم
بامداد روز جمعه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، رژیمصهیونیستی با چراغ سبز آمریکا، با تعرض به خاک ایران و حمله به بخشهای مسکونی و نظامی به برخی از فرماندهان و دانشمندان ایرانی حمله کرد. در این حملات، چهرههای برجستهای مانند سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه و سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه به شهادت رسیدند. این اقدام که با هماهنگی و چراغسبز کاخ سفید انجام شد، جرقه وضعیت امروز را زد. ایران در همان شب، عملیات «وعده صادق ۳» را آغاز کرد و با شلیک دهها موشک به سرزمینهای اشغالی، پاسخ قاطعی به تجاوز اسرائیل داد. این عملیات، که تا روز سهشنبه، ۳ تیرماه ۱۴۰۴، ادامه داشت، خسارتهای سنگینی به پایگاههای نظامی اسرائیل، از جمله در حیفا، تلآویو و حتی مقر فرماندهی مرکزی موساد وارد کرد.
همزمان، در پاسخ به حمله مستقیم آمریکا به تأسیسات هستهای ایران (فردو، نطنز و اصفهان) ایران پایگاه العدید آمریکا در قطر را هدف حمله موشکی قرار داد. برخی رسانههای آمریکایی خبر دادند که تأسیسات ایران آسیب چندانی ندیده و ترامپ در مصاحبهای با تایمز گفت هرچه من گفتهام درست است و درست خواهد بود!
دونالد ترامپ سعی کرد با روایتسازی رسانهای، خسارتها را کماهمیت جلوه دهد. او در پستهایی در شبکه تروثسوشال مدعی شد: «آسمان ایران در کنترل کامل ماست. آنها حتی نمیدانند از کجا خوردند.» او همچنین در اظهاراتی متناقض، یک روز پیش از این ادعا گفته بود: «تا دو هفته آینده قصد ورود به درگیریهای ایران را ندارم»، اما دو شب پیش با افتخار اعلام کرد: «تأسیسات فردو، نطنز و اصفهان را نابود کردیم.» این تناقضگوییها که با توییتهایی مانند «از ایران متشکرم» و «با ایران صلح خواهیم کرد» ادامه یافت، نشاندهنده تلاش او برای مدیریت بحران از طریق جنجال رسانهای بود.
بعد از بمباران سلام دوستانه کنید!
در بامداد سهشنبه ۳ تیرماه ۱۴۰۴، زمانی که حملات اسرائیل به تهران ادامه داشت و ایران در حال پاسخگویی بود، ترامپ ناگهان مدعی برقراری آتشبس شد. او در توییتی نوشت: «اسرائیل و ایران همزمان به من مراجعه کردند و گفتند: صلح! من میدانستم که زمانش حالا است. جهان و خاورمیانه برندگان واقعی هستند!» این ادعا، در حالی مطرح شد که هیچ بیانیه رسمی از سوی تهران یا تلآویو منتشر نشده بود.
ترامپ در توییتهای بعدی، لحن خود را تندتر کرد و خطاب به اسرائیل نوشت: «اسرائیل، آن بمبها را نیندازید. اگر این کار را کنید، نقض بزرگی است. خلبانهایتان را فوراً به خانه برگردانید!» او همچنین نوشت: «اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد. همه هواپیماها برمیگردند و در مسیر بازگشت، به ایران سلام دوستانه میکنند. آتشبس برقرار است!»
این توییتها، که بهسرعت در رسانههای جهانی بازنشر شدند، بخشی از استراتژی دیپلماسی نمایشی ترامپ بودند. واشنگتنپست در تحلیلی نوشت: «ترامپ بیشتر از آنکه میانجی صلح باشد، کارگردان یک نمایش دیپلماتیک بود. صلح هنوز واقعی نیست، اما در رسانههای آمریکایی به نام او ثبت شده است.» او با این اقدام، سعی داشت خود را بهعنوان یک میانجیگر مقتدر معرفی کند، درحالیکه حملات همچنان ادامه داشتند و ایران هیچ توافقی را تأیید نکرده بود.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در واکنش به این ادعاها نوشت: «همانگونه که مکرراً گفتهایم، این رژیم اسرائیل بود که جنگ را آغاز کرد، نه ما. در حال حاضر توافقی در موضوع آتشبس وجود ندارد. با این حال، به شرط آنکه رژیم اسرائیل تهاجم خود را تا ساعت ۴ صبح متوقف کند، ما نیز قصدی برای ادامه پاسخ نداریم.» این پاسخ، نهتنها ادعای ترامپ را تکذیب کرد، بلکه توپ را به زمین تلآویو و واشنگتن انداخت.
آتشبس با توییت
کدخدای خودخوانده با استفاده از توییتهای جنجالی در تروث سوشال و اظهارات پرهیاهو، سعی داشت صحنه بحران را به نفع خود بازسازی کند، درحالیکه واقعیتهای میدانی، روایتی متفاوت را نشان میدادند. درحالیکه پایگاه العدید در قطر زیر آتش موشکهای ایران بود و نقش واشنگتن در حمایت از حملات اسرائیل آشکار شده بود، ادعای آتشبس به ترامپ این امکان را میداد تا انتقادات داخلی را مهار کند. سناتور کریس مورفی پیشتر هشدار داده بود که اقدامات ترامپ امنیت نیروهای آمریکایی را به خطر انداخته است. با این مانور رسانهای، او تلاش کرد خود را بهعنوان ناجی صلح معرفی کند و فشارهای کنگره و رسانههای آمریکایی را کاهش دهد. ترامپ با اعلام آتشبس بدون تأیید تهران یا تلآویو، امیدوار بود شکافهایی در جامعه ایران ایجاد کند. او میخواست با این حرکت، واکنشهای داخلی ایران را ارزیابی کند و با برجستهسازی ادعای صلح، گروههای مختلف اجتماعی را به بحث و جدل بکشاند. این عملیات روانی، با رصد گفتوگوهای مجازی و تحلیل دادههای شبکههای اجتماعی، به دنبال شناسایی نقاط ضعف و تقویت شکافهای احتمالی بود.
ترامپ با این نمایش رسانهای، زمینه را برای توجیه حملات احتمالی آینده فراهم میکرد. با انداختن توپ در زمین ایران، او میتوانست در صورت ادامه درگیریها، تهران را مقصر جلوه دهد و اقدامات بعدی اسرائیل یا آمریکا را مشروع نشان دهد. این تاکتیک، به او اجازه میداد تا در صورت شکست آتشبس، مسئولیت را از خود و متحدانش سلب کند. در نهایت، این اعلام آتشبس، فرصتی برای دستاوردسازی داخلی در آمریکا بود. با نزدیک شدن به انتخابات، ترامپ نیاز داشت تا چهرهای از یک رهبر قاطع و صلحساز را به رأیدهندگان نشان دهد. سیانان در تحلیلی نوشت که او با این حرکت، توانسته بود تصویر یک «صلحساز مقتدر» را در افکار عمومی آمریکا تثبیت کند، حتی اگر این صلح، تنها در توییتهایش وجود داشته باشد.
دیپلماسی نمایشی در برابر واقعیتهای میدان
دونالد ترامپ در بازه مذاکرات تا آتشبس، نهتنها یک بحران را به جنگی با پتانسیل جهانی شدن نزدیک کرد، بلکه آن را به ابزاری برای بازسازی چهرهی خود بهعنوان یک رهبر مقتدر بدل ساخت. او هم فرمان جنگ را صادر کرد، هم آتشبس و در هیچ مرحلهای به نهادهای رسمی یا متحدانش پاسخگو نبود. این نمایش رسانهای اما، در برابر واقعیتهای میدانی، شکننده است. ترامپ با استفاده از پلتفرمها، چرخههای خبری را تحت کنترل درآورد و روایتی یکجانبه را به مخاطبانش تحمیل کرد. شاید برای همین یک پلتفرم برای خودش ساخت و اسمش را «تروث» گذاشت.
ترامپ در ادامه قلدرمآبیاش درباره ناتو و خرید نفت ایران توسط چین هم نوشت. او در پستی در تروث ادعا کرد: «چین حالا میتواند به خرید نفت از ایران ادامه دهد. امیدوارم مقدار زیادی هم از آمریکا بخرد. این افتخار بزرگی برای من بود که این را محقق کردم!» در توییت دیگری هم نوشت: «به سمت ناتو میروم، جایی که امیدوارم دورهای آرامتر از آنچه با ایران و اسرائیل پشت سر گذاشتم، باشد. مشتاق دیدار دوستان خوب اروپاییام هستم.» رسانهبازی او به گونهای است که انگار فراموش کرده همین چند ماه پیش با اعمال تعرفههای سنگین صدای همان دوستان خوب اروپاییاش را درآورده بود. پرداختن رسانهای او به موضوعات مختلف جهانی، تلاشی برای نشان دادن نوعی اقتدار در مدیریت همزمان بحران خاورمیانه و تقویت روابط با اروپا و چین است. اما این نمایش رسانهای با واقعیتهای میدانی، از جمله پاسخ موشکی ایران به پایگاه العدید و حملاتی که بعد از اعلام آتشبس توسط او هم ادامه داشت، در تناقض بود و نشان داد که این نمایشها بیش از آنکه راهحل باشند، بخشی از یک تئاتر سیاسی برای جلب توجه جهانیاند.
منبع: فرهیختگان