وقتی سریالسازی بدون مجوز مُد میشود!

۰۸:۴۳ – ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – در روزگاری که رسانههای دیجیتال بیش از هر زمان دیگری در سبد مصرف فرهنگی خانوادههای ایرانی جا گرفتهاند، نقش نهادهای تنظیمگر در مراقبت و دیدهبانی از مرزهای قانون و اخلاق رسانهای، اهمیتی دوچندان پیدا کرده است. پلتفرمهای نمایش خانگی اگرچه در مسیر تنوعبخشی به تولیدات نمایشی حرکت میکنند، اما گاه با نادیدهگرفتن الزامات نظارتی، نظم این زیستبوم را به خطر میاندازند.
سریال «سووشون»، که بهزعم بسیاری از منتقدان یکی از پروژههای بلندپروازانه در اقتباس از ادبیات معاصر است، در حالی بدون اخذ مجوز پخش شد که نرگس آبیار کارگردان شناختهشده آن، پیش از این سابقه همکاری با نهادهای رسمی فرهنگی هنری را نیز داشته است. این موضوع، پرسشهایی را درباره نحوه تعامل تولیدکنندگان با نهادهای ناظر ایجاد کرده است. آیا این تخطی، ناشی از تعمد است یا سوءتفاهم نسبت به روند اخذ مجوز؟ ساترا در اطلاعیهاش، بهصراحت اعلام کرده که این سریال مجوز پخش دریافت نکرده و تخلف صورتگرفته قابل اغماض نیست. در مقابل، نماوا نیز هنوز موضع رسمی خود را درباره این توقف اعلام نکرده است.
این نخستینبار نیست که پلتفرمهای نمایش خانگی با نادیدهگرفتن فرآیندهای قانونی به انتشار سریالهایی بدون مجوز اقدام میکنند. آثاری مانند «روزی روزگاری مریخ»، «تاسیان» و چند عنوان دیگر نیز پیش از این، بهدلیل عبور از چارچوبهای نظارتی، با توقف یا اصلاحات اجباری مواجه شدهاند. نکته قابلتأمل آنجاست که برخی پلتفرمها، بدون طی مراحل رسمی تولید آثار را آغاز و حتی تا مرحله انتشار پیش میبرند بدون آنکه الزامات مجوز دهی را رعایت کرده باشند.
این رویه، نهتنها تخلفی قانونی است، بلکه نشانهای نگرانکننده از بیاعتنایی به حقوق مخاطب و قواعد حاکم بر فضای رسانهای کشور بهشمار میآید. مخاطبی که حق دارد بداند اثری که در فضای رسمی توزیع میشود، از فیلترهای محتوایی، فرهنگی و اخلاقی عبور کرده است.
اهمیت و جایگاه نهاد تنظیمگر همچون ساترا، بیش از هر زمان دیگری آشکار میشود. ساترا نه برای محدود کردن جریان تولیدات فرهنگی، بلکه برای حمایت از حقوق مخاطب، صیانت از فرهنگ عمومی و جلوگیری از بینظمی رسانهای طراحی شده است. این نهاد با تکیه بر قوانین مشخص، سعی دارد از بازاری آشفته و محتوای بیضابطه جلوگیری کند؛ مسیری که گاه بدون همراهی و شفافیت پلتفرمها دشوارتر از همیشه خواهد بود.
نباید این موضوع را نادیده گرفت که تولید محتوا در فضای رسمی، مستلزم مسئولیتپذیری حرفهای است. اگر هر پلتفرمی با اتکا به شهرت یک کارگردان یا جذابیت یک پروژه، از چارچوبهای نظارتی عبور کند، نتیجه آن چیزی جز خدشه به «اعتماد عمومی» نخواهد بود، اعتمادی که سنگبنای تعامل سالم مخاطب با رسانه است.
در همین چارچوب ضروری است تا سازوکاری مشخص، شفاف و پیشبینیپذیر برای تعامل پلتفرمها با نهادهای ناظر همچون ساترا طراحی و تقویت شود؛ از جمله پنجره واحد مجوز دهی، انتشار جدول زمانبندی پاسخگویی به درخواستها و ارائه دستورالعملهای روشن برای تولیدکنندگان. رسانه حرفهای نیاز به نظارت حرفهای دارد؛ نه در تقابل با خلاقیت، بلکه در خدمت مسئولیت.
در این میان آنچه بیش از پیش به اهمیت نظارت ساختار یافته میافزاید، همصدایی و همراهی نهادهای دولتی، بهویژه دستگاه قضائی با اصول تنظیمگری رسانهای است. رویکرد اخیر قوه قضائیه در تأکید بر ضرورت رعایت ضوابط قانونی در حوزه نمایش خانگی و پشتیبانی از عملکرد نهادهای تخصصی نظیر ساترا، نشان میدهد که حفظ سلامت فضای فرهنگی کشور مطالبه ملی و فراسازمانی است. چنین هماهنگی میتواند پشتوانهای برای انسجام تصمیمگیریها و جلوگیری از موازیکاری یا بینظمی در چرخه تولید و انتشار محتوا باشد.
تجربه «سووشون»، صرفاً توقیف سریال یا اثری هنری نیست؛ به نوعی هشداری است به تمام فعالان عرصه نمایش خانگی که به این امر واقف باشند تولید فاخر بدون طی مسیر قانونی، به سرمنزل اعتماد نمیرسد. حتی در عصری که مخاطب بهشدت رسانهفهم شده و گاه بهظاهر اولویت را به جذابیتهای هنری یا چهرههای شناختهشده میدهد، آنچه در بلندمدت باقی میماند، سلامت نظام رسانهای و احساس امنیت فرهنگی است و اینها بدون اقتدار نهادهایی تنظیمگر همچون ساترا، دوام نخواهد داشت.
منبع: مهر