نمره خوب چند؟

با نزدیک شدن به فصل امتحانات، برخی والدین تلاش میکنند با پاداشهای مالی و وعده پول تو جیبی بیشتر، فرزندانشان را نسبت به درس خواندن و کسب نمرات بهتر ترغیب کنند.
به گزارش توسعه برند، تبیان نوشت: با نزدیک شدن به فصل امتحانات، برخی والدین تلاش میکنند با پاداشهای مالی و وعده پول تو جیبی بیشتر، فرزندانشان را نسبت به درس خواندن و کسب نمرات بهتر ترغیب کنند اما آیا پرداخت پول در قبال درسخواندن یا موفقیت تحصیلی راهی مؤثر برای ایجاد انگیزه است یا در بلندمدت، کودکان را به شرطی شدن و بیانگیزگی درونی میکشاند؟ در این زمینه برخی متخصصان موافق، برخی مخالف و برخی دیگر معتقدند که باید با رعایت حد تعادل از چنین ابزار تشویقی استفاده کرد تا در آینده زمینهساز مشکلات جدید نشود.
موافقان چه میگویند؟
بر اساس نظریههای رفتاری، تشویق و تقویت مثبت در شکلگیری رفتارهای مطلوب نقش دارد. وقتی کودک میبیند که برای تلاش و نتیجه تحصیلیاش قدردانی میشود، احتمال تکرار آن رفتار بیشتر میشود. برخی والدین معتقدند که پاداش مالی میتواند کودکان را به درسخواندن ترغیب کند، بهویژه در سنی که انگیزههای درونی هنوز شکل نگرفتهاند و البته نظام آموزشی هم به دلیل برخی خلاها، چنین انگیزههایی را ایجاد نمیکند.
در چنین شرایطی، روانشناسان آموزشی استفاده از پاداش را بهعنوان «مداخله رفتاری» برای کودکان بیانگیزه پیشنهاد میکنند. در مواردی که کودک تمایلی به درسخواندن ندارد، پاداش بیرونی میتواند آغازگر یک روند مثبت باشد و کودک را به مسیر تحصیلی بازگرداند.
گروهی از روانشناسان آموزش معتقدند که اگر پاداش مالی بهدرستی مدیریت شود، میتواند ابزار یادگیری مهارتهای مالی هم باشد. بهطور مثال، والدین میتوانند شرط کنند بخشی از این پاداش صرف پسانداز یا هدف خاصی شود. در واقع، کودکان یاد میگیرند که برای بهدست آوردن درآمد، باید تلاشی هدفمند انجام دهند.
منتقدان چه هشدارهایی میدهند؟
کارشناسان زیادی نسبت به اثرات بلندمدت این روش هشدار دادهاند. یکی از مهمترین انتقادات، تأثیر منفی پاداش بیرونی بر انگیزه درونی است. طبق نظریه «خودتعیینگری» دسی و رایان، زمانیکه کودک برای انجام کارهایی مانند درسخواندن صرفاً منتظر پاداش بیرونی باشد، بهتدریج حس کنجکاوی و علاقه ذاتی به یادگیری را از دست میدهد.
همچنین کودک ممکن است باور کند که موفقیتش نتیجه تلاش نیست، بلکه نتیجه گرفتن پاداش است. این نگاه میتواند اعتماد به نفس تحصیلی او را کاهش دهد و در آینده، تواناییاش در خودارزیابی و تکیه بر توانمندیهای خودش را تحتتأثیر قرار دهد.
کودکانی که احساس میکنند برای جلب رضایت یا کنترل والدین درس میخوانند، ممکن است ارتباط عاطفیشان با خانواده دچار آسیب شود. این پاداشها اگر بدون گفتوگوی روشن و همراهی والدین باشد، میتواند کودک را از لحاظ روانی به حالت «انجام تکلیف برای دیگران» ببرد.
یکی از جدیترین نگرانیها، شرطیشدن کودک به دریافت پول در قبال هر مسئولیت است. اگر این الگو ادامه پیدا کند، کودک در آینده نیز برای انجام کارهای طبیعی و ضروری مثل انجام وظایف کاری، مسئولیتهای خانوادگی یا مشارکت اجتماعی، صرفاً بهدنبال پاداش مالی خواهد بود در حالیکه روانشناسان معتقدند، بچههای در قبال انجام وظایف نباید به صورت افراطی و حتی محسوس تشویق شوند.
پاداش مالی، اگر بیمحابا و بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای فردی کودک داده شود، میتواند فضای یادگیری را به رقابتی اقتصادی تبدیل کند. در چنین شرایطی، کودک بهجای تمرکز بر یادگیری، به مقایسه خود با دیگران میپردازد و انگیزهاش از درون به بیرون منتقل میشود. این رقابت میتواند میان خواهر و برادرها یا همکلاسیها شکل بگیرد؛ رقابتی نه بر سر فهم بهتر، بلکه بر سر دریافت پاداش بیشتر. چنین فضایی ممکن است احساس ناکافی بودن، اضطراب یا سرخوردگی در کودکانی ایجاد کند که به هر دلیل نتوانستهاند پاداش مالی دریافت کنند، و در نهایت، فرآیند یادگیری را از یک تجربه آرام و فردی، به یک رقابت پرفشار و ناامن تبدیل میکند.
تعادل و میانهروی؛ راهحلی پایدار
در میان این دو دیدگاه، بسیاری از کارشناسان بر حفظ تعادل تأکید میکنند اما این تعادل باید دقیق و هدفمند باشد، نه سهلانگارانه و بدون برنامه، چرا که پاداش مالی میتواند بخشی از نظام تشویقی باشد، اما نباید تبدیل به ابزار اصلی ایجاد انگیزه شود؛ بنابراین والدین باید مراقب باشند که پاداش جایگزین گفتوگو، تشویق کلامی، توجه عاطفی و هدایت هدفمند نشود. همچنین زمان، نحوه و دلیل ارائه پاداش باید روشن و منصفانه باشد. پاداش نباید در قالب «نمره آوردن» یا «فقط نتیجه آوردن» ارائه شود، بلکه تمرکز باید بر «تلاش» و «پیشرفت» باشد.
از همه مهمتر، این پاداش نباید بیبرنامه یا ناگهانی و بدون ساختار مشخص داده شود. اگر کودک نفهمد که چرا این پاداش را دریافت کرده و چه رفتاری باید تکرار شود، سازوکار تشویق دچار آسیب میشود. هر نوع پاداش باید با یک هدف رفتاری روشن و با بازخورد دقیق همراه باشد.
از سوی دیگر اگر کودک یاد بگیرد که فقط در صورت گرفتن پول درس میخواند، به تدریج انگیزه ذاتی خود را از دست میدهد. همچنین، شرطی شدن بیش از حد ممکن است او را به فردی تبدیل کند که در آینده نیز برای انجام هر مسئولیتی توقع پاداش مالی دارد.
با این اوصاف، برای رعایت تعادل، ترکیب پاداشهای غیرمالی مثل تحسین، وقت گذراندن با کودک، یا ایجاد فرصت برای انتخاب فعالیت مورد علاقه، در کنار پاداش مالی محدود، میتواند اثرگذارتر باشد.
به طور کلی تشویق و ایجاد انگیزه برای بچهها به درسخواندن با روشهای مختلف، جزوی از وظیفه والدگری است اما انتخاب روش درست، بهویژه در استفاده از پاداش مالی، نیازمند آگاهی و دقت است. در واقع این روش نباید جایگزین انگیزه درونی یا گفتوگوهای تربیتی شود، چرا که در این صورت اثرات معکوسی خواهد داشت، بلکه باید در کنار سایر روشهاش تربیتی به کار گرفته شود. والدین باید بدانند که یادگیری، یک فرایند بلندمدت است و تقویت رفتارهای درونی و پایدار، همیشه از نتایج زودگذر ارزشمندتر است.
پایان