وب گردی

روشنفکری که دستش به خون مردم آلوده بود

در زمان پهلوی، بسیاری از روشنفکران چپ، پس از دستگیری و زندان، تغییر مسیر دادند و به طرفداران رژیم تبدیل شدند. یکی از این روشنفکران جهانگیر تفضلی بود که حتی از زبان شاه بدترین توهین‌ها به مردم و روحانیت کرد.

به گزارش توسعه برند،  پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر نوشت: جهانگیر تفضلی در سال ۱۳۲۱ به اتفاق خسرو اقبال و چند نفر دیگر حزب پیکار را تأسیس کرد و در روزنامه «بهار» که موقتا ارگان حزب پیکار بود، به نوشتن مقاله پرداخت.  حزب پیکار طرفدار آلمان‌ها و مخالف متفقین بود. تفضلی بعد از اشغال ایران توسط متفقین، سردبیر روزنامه «نبرد» شد و علیه متفقین و به طرفداری از آلمان‌ها مطلب منتشر می‌کرد.

با موفقیت روزنامه نبرد در میان مردم، متفقین این روزنامه را توقیف کردند. تفضلی بعد از توقیف روزنامه نبرد با همکاری اقبال روزنامه دیگری به نام «ایران ما» را منتشر کرد.

روزنامه «ایران ما» که به کوشش جهانگیر تفضلی و خسرو اقبال به روزنامه مشهوری تبدیل شد، تمایلات چپ‌گرایانه داشت و به‌شدت علیه روحانیت، مذهب و مظاهر آن، ‌ نظیر حجاب بانوان موضع‌گیری می‌کرد. تفضلی در شهریور ۱۳۲۲ با عنوان مدیر روزنامه ایران ما، همراه جمع کثیری از افراد گوناگون از طرف ارتش انگلستان دستگیر شد و بعد از هفت ماه به شوروی تحویل داده شد.

تفضلی بعد از آزادی از زندان بار دیگر به اداره روزنامه ایران ما پرداخت و گرایش‌های چپ‌گرایانه خود را حفظ کرد و حتی مقالاتی علیه رضاشاه به نگارش درآورد.

او در جریان حرکت جدایی‌خواهانه سیدجعفر پیشه‌وری و فرقه دموکرات در آذربایجان و قاضی محمد در کردستان، به حمایت از این دو حرکت جدایی‌خواهانه پرداخت.

تفضلی بعد از تأسیس حزب دموکرات توسط قوام‌السلطنه، عضو حزب شد و در سال ۱۳۳۴ همراه هیئت عالی‌رتبه سیاسی ایران، به سرپرستی احمد قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر، به شوروی رفت. وی در آنجا با استقبال روس‌ها مواجه شد، ولی از همان‌جا با اجازه قوام السلطنه به پاریس رفت و حدود یک سال در فرانسه ماند.

تفضلی در اروپا به‌شدت دچار چرخش سیاسی شد. در واقع با چرخش ۱۸۰ درجه‌ای از موضع چپ رادیکال تا راست افراطی تغییر جهت داد. او پس از مراجعت به ایران به عنوان بازرس بانک صنعتی انتخاب شد. در همین دوران بود که وی به دربار نزدیک شد و در حلقه دوستان نزدیک اشرف پهلوی و عبدالحسین هژیر درآمد.

وی در ۳۴ سالگی معاون نخست‌وزیر ــ عبدالحسن هژیر ــ شد، درحالی‌که سرپرستی اداره تبلیغات و انتشارات رادیو را نیز عهده‌دار بود. معاونت سیاسی عبدالحسین دولت مستعجل بود. برکناری وی از معاونت سیاسی نخست‌وزیری حضور وی را در نظارت بر مطبوعات تحکیم کرد. وی با آنکه خود اهل مطبوعات بود با مطبوعاتیان آن کرد که نباید.

او بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، خود را به شخص اول مملکت نزدیک کرد و در حلقه مشاوران نزدیک و محرمانه محمدرضا پهلوی درآمد و جزء طرفداران پروپاقرص دیپلماسی آمریکایی شد.
تفضلی پس از کودتای ۲۸ مرداد به نمایندگی مجلس از زابل تعیین شد بدون اینکه زابل را از نزدیک دیده باشد. او در سال ۱۳۳۴ توسط علم به عنوان سرپرست محصلین به اروپا رفت و قریب پنج سال در آن سمت باقی ماند.

او در کابینه اسدالله علم به عنوان وزیر مشاور انتخاب شد. انتصاب تفضلی به این سمت هم‌زمان بود با یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی معاصر، یعنی اواخر سال ۱۳۴۱ و اوایل سال ۱۳۴۲ که قیام حضرت امام خمینی(ره) اوج گرفت و وی به طور جدی وارد مبارزه علیه روحانیت و مردم شد.

تفضلی در جریان سفر معروف شاه به قم در ۴ بهمن ۱۳۴۱، به قم رفت؛ سخنرانی معروف و تاریخی شاه را نوشت و تنظیم کرد.

او در این سخنرانی از زبان شاه، زشت‌ترین، رکیک‌ترین و ناجوانمردانه‌ترین توهین‌ها را به روحانیت روا داشت، آنها را به ارتجاع سیاه تشبیه کرد و خطر آنها را از ارتجاع سرخ بیشتر دانست.
این سخنرانی به قدری زننده بود که در پی عکس‌العمل شدید امام خمینی(ره)، روحانیان و مردم، مسئولان خبری رژیم، نظیر نصرت‌الله معینیان مجبور شدند بخشی از سخنان شاه را سانسور کنند؛ سخنانی که به قول احسان نراقی، مشاور برجسته شاه، آغاز انقلاب و شمارش معکوس عمر رژیم پهلوی بود.

حضرت امام در سخنرانی معروف خود در عصر عاشورا، که به دستگیری ایشان و قیام تاریخی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ منجر شد، در اشاره به سخنرانی جنجالی شاه، محمدرضا را نصیحت کردند و فرمودند: هرچه دیگران به تو دیکته می‌کنند و به دست تو می‌دهند را تکرار می‌کنی.

اعتراض به دستگیری حضرت امام، قیام خونین ۱۵ خرداد را رقم زد. مطابق اسنادی که از جلسات هیئت دولت به ریاست اسدالله علم در روزهای ۱۵ تا ۲۰ خرداد ۱۳۴۲ موجود است، تفضلی در کشتار مردم نقش داشت. او به عنوان روشنفکر بیش از نظامیان بر کشتار مردم تأکید می‌کرد.

او بعد از انقلاب در ایران زیست و در نهایت شرمسار از اینکه در سرکوب قیام ۱۵ خرداد دست داشته است خودکشی کرد و پرونده زندگی‌اش در ۲۹ آذر ۱۳۶۹ بسته شد.

پایان

علی عزیزی

من به بررسی و پوشش اخبار مربوط به تجارت کشاورزی، صنعت و وب‌گردی پرداخته و تلاش می‌کنم تا تصویری کامل از این زمینه‌ها ارائه دهم. هدفم این است که تحولات این حوزه‌ها را از طریق تحلیل‌های دقیق و پوشش خبری به مخاطبان منتقل کنم و آنان را در جریان تازه‌ترین اتفاقات قرار دهم.

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا