وب گردی

با «سووشون» چه کنیم؟

اگر تنظیم‌گری صنعت نمایش خانگی با سهل‌گیری مناسبی انجام نشود، تماشاگران این آثار منتظر محصولات مورد قبول تنظیم‌گر نخواهند ماند و جذب محتوای بسیار مبتذلی مثل «عشق ابدی» خواهند شد.

به گزارش توسعه برند، آنچه در ادامه آمده نگاه روزنامه خراسان به ابعاد مختلف مناقشه بر سر سریال جدید نرگس آبیار است که می‌توانید بخوانید: عصر روز جمعه و حدود ۸ ساعت بعد از آن که نخستین قسمت از مجموعه نمایش خانگی «سووشون» در پلتفرم نماوا به انتشار رسید، خبر آمد که این سریال به علت نداشتن مجوز، با حکم قضایی توقیف شده و پلتفرم پخش‌کننده آن با همین دستور، مسدود. این برخورد که در یکی دو روز اخیر سروصدای فراوانی به پا کرد، از جهاتی با رخدادهای مشابه پیشین تفاوت داشت؛ چراکه اولاً برای نخستین بار به فیلترینگ یک پلتفرم پرکاربر انجامید، ثانیاً به فاصله بسیار کوتاهی از انتشار قسمت اول رخ داد و ثالثاً درباره اولین سریال تاریخ نمایش خانگی بود که سویه‌های تند و واضح ضداستعمار انگلیس داشت.

ماجرای یک اختلاف مبهم
اگرچه پلتفرم نماوا اعلام کرده اختلاف بر سر ۶۲ ثانیه از قسمت اول سریال «سووشون» بوده، اما همچنان روشن نیست دقیقاً کدام پلان‌ها یا سکانس‌های این اثر مورد مخالفت نهاد تنظیم‌گر واقع شده. در عین حال ویدئوهایی از چند صحنه با هشتگ‌های یکسان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که موارد مورد مناقشه را نشان می‌دهد؛ مواردی که عموماً حول لمس دست نامحرم و رقص است. با وجودی که تأکید روی رعایت خطوط قرمز شرعی در محصولات نمایشی، تأکیدی درست و بجا بر وظیفه هنرمندان و پلتفرم‌هاست، اما از روز گذشته این پاسخ نیز مطرح شده که تقریباً همگی لمس‌های مورد اشاره در قسمت اول «سووشون»، از روی لباس صورت گرفته که طبق فتوای صریح اغلب مراجع عظام، حرمت ندارد. در اکثر صحنه‌های حرکات موزون نیز حتی اگر شخصیت خانم وجود دارد، تصویربرداری از زاویه‌ای صورت گرفته که چهره‌ها قابل تشخیص نیست و اساساً می‌تواند برای باورپذیری نمایشی، از هنرور مرد و پوشش زنانه استفاده شده باشد.
 

عرف کجای ماجراست؟
با همه این موارد، نگاهی به محتوای فرهنگی و چه بسا غیرفرهنگی(!) پربیننده در حال انتشار، نشان از تغییر نظرات عموم مخاطبان درباره برخی مسائل این‌چنینی دارد. از آن‎جا که طی سال‌های اخیر همواره فاصله میان ایده‌آل‌های رسمی با واقعیت مصرف فرهنگی جامعه بیشتر شده، الان شرایط به جایی رسیده که قشر قابل توجهی از تماشاگران، محصولی را تماشا می‌کنند که کیلومترها با محتوای قابل انتشار در پلتفرم‌ها، سینما و حتی تئاتر، فاصله دارد. از سوی دیگر می‌دانیم محتوایی که در ویدئوهای حساب‌های پرفالوئر شبکه‌های اجتماعی وجود دارد و از قضا به رغم فیلترینگ و سختی دسترسی، عدد تماشای میلیونی می‌گیرد و ده‌ها برابر هر سریال نمایش خانگی دیده می‌شود، بارها منشوری‌تر و آسیب‌زاتر از مجموعه‌های پلتفرم‌های رسمی است. این امر البته در فضای عمومی و خصوصاً در شهرهای بزرگ نیز به قدر قابل توجهی به چشم می‌خورد. به همین دلیل است که محتوای نمایش‌داده‌شده در آثاری چون «سووشون»، «آبان» یا «تاسیان» با وجود رعایت نکردن ممیزی‌های صداوسیما، با واکنش قابل توجهی در سطح مخاطبان مواجه نمی‌شود و خروجی نهایی تا حد زیادی مورد پذیرش عرف تماشاگر این آثار قرار می‌گیرد. از این روست که در یکی دو روز اخیر، بسیار گفته شده اگر تنظیم‌گری صنعت نمایش خانگی با سهل‌گیری مناسبی انجام نشود، تماشاگران این آثار منتظر محصولات مورد قبول تنظیم‌گر نخواهند ماند و جذب محتوای بسیار مبتذلی مثل «عشق ابدی» خواهند شد.

عصر تنظیم‌گری
آنچه گفته شد، گویای تغییر جدی در نگاه مخاطبان است که طی سال‌های اخیر شدت گرفته. با وجود این تغییرات و البته تحولات چشمگیر صنعت تولید و پخش محصولات نمایشی، آنچه طی دهه‌ها ثابت مانده، رویه‌های حاکم بر نظارت بر این محصولات است. در حالی که امروزه عملاً نمی‌توان جلوی انتشار این‌گونه آثار را گرفت، ساختار نظارتی تقریباً به همان شکلی است که پیش از این بود و تنها نام آن از «ممیزی» به «تنظیم‌گری» تغییر کرده؛ بی آن که الزامات تنظیم‌گری واقعی -که سال‌هاست در دنیا اجرا می‌شود- در آن محوریت داشته باشد. به همین علت، به نظر می‌رسد آنچه در شرایط حاضر مورد نیاز جامعه ماست، شئون مدرن‌تر تنظیم‌گری مثل رده‌بندی سنی است که به احترام توأمان به هنرمند، سکو و مخاطب می‌انجامد. در این مورد برای تقریب به ذهن، می‌توان از نحوه برخورد رسمی با پدیده مضر دخانیات وام گرفت که به علت اضرار به بدن، طبق نظر شارع مقدس جایز نیست، اما تولید و فروش آن هیچ‌گاه (حتی در ماه مبارک رمضان) در کشور ممنوع نمی‌شود؛ خصوصاً به این دلیل که می‌دانیم اگر تمام کارخانه‌های سیگار هم تعطیل شوند، قاچاق این کالا به کشور رونق خواهد گرفت و تحت تأثیر این ممنوعیت، مصرف از بین نخواهد رفت.
 

آخرین راه دیالوگ
همه این‌ها در حالی است که مجموعه «سووشون» را نخستین محصول نمایش خانگی با محوریت مقابله با استعمار انگلیس می‌دانند که پس از مجموعه ضدشوروی «خاتون»، بار دیگر احساسات عموم تماشاگران را در برابر استعمارگر بزرگ تاریخ کشورمان برمی‌انگیزد؛ مسئله‌ای که هم در رمان زنده‌یاد سیمین دانشور دیده می‌شود و هم در قسمت اول سریال به روشنی وجود دارد. این سریال که توسط گروهی از هنرمندان شاخص و با حضور ستاره‌های گران‌قیمت سینما ساخته شده، در قسمت اول نیز توجهات بسیاری را جلب کرد. این توجهات بار دیگر نشان داد سریال‌های نمایش خانگی همچنان به قشری از مخاطبان می‌رسند که در دسترس دیگر رسانه‌های عمومی کشور قرار ندارند و همین امر، سریال‌های خانگی نظیر «وحشی» و «تاسیان» و «سووشون» را به یکی از آخرین راه‌های برقراری دیالوگ مجموعه تولیدات فرهنگی داخلی با قشری از مخاطبان تبدیل کرده که نه اخبار را از رسانه‌های داخلی پیگیری می‌کنند، نه به تماشای برنامه‌های تلویزیون می‌پردازند و نه به موسیقی داخلی گوش می‌سپارند. با تنگ شدن راه تنفس این سریال‌ها، این مخاطب نه به سوی صداوسیما، بلکه به سراغ محتوای خارجی خواهد رفت و این گزاره‌ای است که توسط مطالعات علمی (نظیر نظرسنجی کشوری مرداد ۱۴۰۰ ایسپا) نیز به اثبات رسیده است.

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن از سوی ایسنا نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان منتشر می‌شود.

پایان

علی عزیزی

من به بررسی و پوشش اخبار مربوط به تجارت کشاورزی، صنعت و وب‌گردی پرداخته و تلاش می‌کنم تا تصویری کامل از این زمینه‌ها ارائه دهم. هدفم این است که تحولات این حوزه‌ها را از طریق تحلیل‌های دقیق و پوشش خبری به مخاطبان منتقل کنم و آنان را در جریان تازه‌ترین اتفاقات قرار دهم.

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا