التهابات بیرونی و افزایش سطح ریسک در اقتصاد

بازار سرمایه ایران پس از رخدادهای اخیر در منطقه و افزایش سطح تنشها، دورهای از نزول و کاهش را تجربه میکند. دورهای که بیانگر بالا بودن سطح التهاب و تنش در منطقه است و تا زمان پایان تنشها احتمالا ادامه خواهد داشت.
بازار سرمایه ایران پس از رخدادهای اخیر در منطقه و افزایش سطح تنشها، دورهای از نزول و کاهش را تجربه میکند. دورهای که بیانگر بالا بودن سطح التهاب و تنش در منطقه است و تا زمان پایان تنشها احتمالا ادامه خواهد داشت. در شرایط فعلی مهمترین گزارهای که بازار را تحت تاثیر قرار داده است، افزایش شدید ابهامآمیز بودن، مه آلود بودن و غیر قابل پیشبینی بودن اقتصاد ایران است. اگر تا ۲الی ۳ماه قبل نگران نرخ تورم، و نقدینگی و پیوستن به fatf و… بودیم، امروز مساله این است که آیا ایران وارد تنازع جدی با اسراییل میشود یا نه؟ در واقع بازار منتظر است ببیند رخدادهای ژئوپلتیک که میان ایران و اسراییل از یک طرف و اسراییل و لبنان و یمن و…از سوی دیگر رخ میدهد چه سرانجامی خواهد داشت.
اخباری که درباره این سطح از تنازع به گوش میرسد و مصاحبههایی که مقامات این کشورها دارند، شرایط را بسیار خاص تصویرسازی میکند. در این شرایط ویژه، نمیتوان انتظار داشت که سرمایهگذار بدون توجه به عوامل پیرامونی اقدام به سرمایهگذاری کرده و دارایی خود را در چنین اتمسفر پر ریسکی وارد کند. طبیعتا این وضعیت که مهمترین شاخص آن حجم پایین معاملات با نوسان بسیار اندک است، باعث شکلگیری ایستایی در بازار خواهد شد. همچنین با قفل و بستهای بسیاری که سازمان بورس با دامنه نوسان ۱درصد گذاشته، اساسا تصمیمگیری درباره سرمایهگذاری ممکن نیست. بنابراین اساسا درباره آینده صحبت کردن کار درستی نیست و نمیتوان توقع تحول خاصی داشت. در حال حاضر بازار در حال کشتن زمان است تا موعدی که نتیجه این فعل و انفعالات سیاسی مشخص شود و بعد آن سرمایهگذاران اقدام به تصمیمگیری کنند. مهمترین عامل در یک چنین اتمسفری، تصمیماتی است که نهادهای اقتصادی دولت در سطح کلان اتخاذ میکند. یکی از نمونههای این نوع تصمیمات نزدیک کردن نرخ ارز نیمایی و ترجیحی با نرخ بازار آزاد است که توسط وزارت اقتصاد برنامهریزی شده است. تبلور این نوع تصمیمات در بورس مثبت خواهد بود منتها در شرایطی که کشور با التهابات سیاسی دیپلماسی مواجه نباشد. سیاست تکنرخی کردن ارز سیاستی کاملا درست است و اتفاقا از سوی همه دلسوزان اقتصاد کشور نیز مورد حمایت قرار میگیرد. به جز نمونههای معدود، اغلب کشورهای جهان سیاست تکنرخی ارز را در پیش گرفتهاند. همه هممیدانند سیاست چند نرخی قیمتها بیشتر از اینکه برای مردم و اقتصاد مفید باشد، باعث بروز مشکل در اقتصاد میشود. اما عرض من این است که اگر در شرایط خاص سیاسی و نظامی نبودیم حتما خبر نزدیک شدن نرخ ارزها با هم اتفاق مثبتی بود که تبعات مناسبی در اقتصاد به دنبال داشت.