فرهنگ‌و‌هنر

فیلم ۶ صبح: شبی که صبح نمی‌شود!

فیلمسازی شاخه‌ای جذاب برای اهالی سینما است که بسیاری از سرشناس‌ترین چهره‌های پشت و جلوی دوربین را وسوسه کرده است. اتفاقی که در سینمای ایران نیز افتاده و می‌توان فهرستی نسبتا طولانی در این رابطه منتشر کرد. بازیگران بیش از سایر افراد درگیر سینما وسوسه کارگردانی دارند که بخش مهمی از آن نیز به وسوسه هدایت همه آن چیزی که جلوی دوربین می‌گذرد، باز می‌گردد. کنترل و هدایت مجموعه‌ای پنجاه شصت نفره در حالی که خود روی صندلی کارگردان نشسته است.

به گزارش توسعه برند به نقل از فیلیمو، از بین این گروه از بازیگران سینمای ایران، مهران مدیری چهره سرشناسی است که البته سال‌ها تجربه کار در تلویزیون در مقام کارگردان را دارد. در سریال‌های پربیننده‌ای همچون: نقطه‌چین، پاورچین، شب‌های برره و قهوه تلخ که تجربه فوق العاده‌ای برای مدیری برای آغاز کارگردانی سینما به حساب می‌آیند. مدیری حدود یک دهه پیش فیلم سینمایی ساعت پنج عصر را با بازی سیامک انصاری ساخت که کمدی متفاوتی بوده و در قالب کمدی سیاه جای می‌گیرد. حال پس از سال‌ها، مدیری پس از کار در مدیوم‌های مختلف در پشت و جلوی دوربین بار دیگر روی صندلی کارگردانی نشسته و فیلم ساعت ۶ صبح را ساخته که این روزها در حال اکران است. آن هم براساس فیلمنامه بن‌بست نوشته عباس رافعی که خبر از ساخت فیلمی غیرکمدی و در حال و هوای ملودرام‌های اجتماعی را به تماشاگران می‌داد.

ساعت ۶ صبح قصه‌ای آشنا برای تماشاگر دارد که تمام آن از یک شب تا صبح می‌گذرد: دختری جوان به نام سارا برای اخذ دکترا در رشته فلسفه عازم تورنتو است و وقت زیادی هم تا مصاحبه شفاهی دانشگاه خود ندارد. فریبا و پیمان از دوستان قدیمی سارا، سورپرایزش کرده و او را به مهمانی خانه خود دعوت می‌کنند. رفتن او به مهمانی و دیداری نه چندان کوتاه با دوستان قدیمی، نقطه آغاز خوبی برای یک ملودرام پر تعلیق است که با وجود طولانی شدن پرده نخست به یک نقطه عطف خوب ختم می‌شود. جایی که سارا به واسطه اتفاقی نادر به بن‌بست رسیده و باید خود را به پرواز ۶ صبح برساند. در این میان مدیری برای لایه بیشتر بخشیدن به سارا به عنوان قهرمان داستان، داستانکی هم با محوریت او و عشق قدیمی‌اش نیما خلق کرده که در همان پرده اول متوقف شده و با پیشرفت داستان جلو نمی‌رود. بخش مربوط به مهمانی که طولانی هم به نظر می‌رسد، متوسط از کار درآمده و نکته برجسته چندانی ندارد.

مواجهه قهرمان با مانعی بزرگ، ایده‌ای کلاسیک برای پیشبرد قصه در پرده دوم است که مدیری هم از آن تبعیت کرده و سارا را در موقعیتی خاص قرار می‌دهد. در حالی که هر لحظه به زمان پرواز نزدیک‌تر شده و التهاب هم اوج می‌گیرد. مدیری برای آن که قصه پیش رفته و نمودار تنش سیر صعودی خود را حفظ کند، نقطه عطف مناسبی را برای یک سوم پایانی فیلم انتخاب کرده و براساس آن پایان‌بندی خود را طراحی می‌کند که برای تماشاگر هم باورپذیر جلوه می‌کند. فیلمنامه ساعت ۶ صبح را می‌توان در رده فیلمنامه‌هایی قرار داد که کفه شخصیت‌محوری آن بر ماجرامحور بودنش سنگینی می‌کند. به همین خاطر هم عمده تمرکز مدیری روی سارا بوده و آن را به نقطه قوت کار تبدیل کرده است. در رتبه بعدی سیاوش می‌ایستد که در یک سوم پایانی پوست انداخته و نگاه تماشاگر را معطوف خود می‌کند. الباقی شخصیت‌ها به خصوص افراد حاضر در مهمانی کاملا وجوه تیپیکال داشته و به تیپ-شخصیت هم نزدیک نمی‌شوند که این مساله تماشاگر را تا حدودی از فیلم دور می‌کند.

مدیری در دومین ساخته سینمایی خود به ویژه در نیمه نخست که کل سکانس‌ها در فضای یک آپارتمان نه چندان بزرگ می‌گذرد، کار سختی را در دکوپاژ سکانس‌ها داشته که تا حدودی از عهده انجام آن برآمده است. البته حضور فیلمبردار باتجربه‌ای همچون مسعود سلامی هم در این امر بی‌تاثیر نبوده است. تماشاگر این فیلم از مدیری با توجه به سال‌ها سابقه بازیگری‌اش، توقع بازی‌های قابل قبول دارد که این اتفاق در رابطه با سمیرا حسن‌پور و مهرداد صدیقیان در نقش‌های سارا و سیاوش رخ داده است. به ویژه حسن‌پور که فرازوفرودهای نقش را به خوبی درک کرده و آن را به باورپذیری رسانده است. زن جوان درون‌گرای ابتدای فیلم که به مرور از قالب خود خارج شده و به آدم دیگری تبدیل می‌شود. البته نمی‌توان از حضور کوتاه اما به اندازه تینو صالحی هم به سادگی گذشت که به جذاب‌تر شدن یک سوم آخر فیلم کمک شایانی کرده است.

 

پایان

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا